عنوان
چیستی و چگونگی «فقه نظام»
نویسنده
اصطلاحنامه
اصول فقه -- فلسفه (Islamic law -- Interpretation and construction-- Philosophy) | دین -- فلسفه (Religion -- Philosophy) | فقه -- جنبه های اجتماعی (Islamic law -- social aspects) | فقه -- جنبه های سیاسی (Islamic law -- Political aspects) | فقه -- فلسفه (Islamic law -- Philosophy) | فقه (Islamic law) | ولایت فقیه (Wilāyat al-faqīh)
ناشر
فصلنامه پاسدار اسلام، زمستان 1397، شماره 443-444.
تاریخ نشر
1397
توضیح
اگر قرار باشد جامعه تغییر پیدا کند و متحول شود و مسئله ما از فرد به جامعه و از جامعه به حکومت تغییر کند، آیا باز هم میتوانیم سئوالات را فردی در نظر بگیریم و جواب را هم فردی بدهیم؟ یا اینکه باید به سمت یک نظام کلی و اساسی برای همه افراد برویم. به عبارت دیگر اگر ما در یک نظام قرار داریم و این نظام را هم شهروندان تشکیل میدهند، آیا میتوانیم بگویم بحث ما فقط مباحث مرتبط با زندگی مؤمنانه است و فقه فقط با انسان مؤمن کار دارد؟ یا باید هنجارهای دینی فقه را طوری ارائه کنیم که قابلیت تبدیل شدن به قانونی برای اداره جامعه را داشته باشد. نمیشود وقتی میخواهیم حکومت تشکیل بدهیم، بگوییم مهم نیست که این حکومت کار آمد هست یا نیست؟ بلکه اگر حکومت دینی کارآمد نباشد نتیجهاش این میشود که مردم از دین گریزان میشوند و عملا دین باوری در جامعه محقق نمیشود. اما اگر بگوییم نظام سیاسی در فقه وجود ندارد، بلکه فقط مشتمل بر مجموعهای از احکام است که مثلا حکم به اصل ولایت فقیه و فلان مسئله را نفی میکند، با این فقه نمیشود حکومت تشکیل داد و آن را اداره کرد. 2. طبیعتا اگر در طول هزارسال فقه ما تنها پاسخگوی نیازهای فردی مومنان بوده، به این دلیل بوده که حکومت مستقلی تحت عنوان حکومت شیعه وجود نداشته تا فقیهان بتوانند پاسخگوی نیازهای حکومتی و اجتماعی آن باشند. 2. طبیعتا اگر در طول هزارسال فقه ما تنها پاسخگوی نیازهای فردی مومنان بوده، به این دلیل بوده که حکومت مستقلی تحت عنوان حکومت شیعه وجود نداشته تا فقیهان بتوانند پاسخگوی نیازهای حکومتی و اجتماعی آن باشند.