عنوان
مکاسب محرمه،قمار،بازی با آلات قمار بدون رهان
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1398/06/26
اندازه
8MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسات گذشته: صحبت در سال گذشته در رابطه با بحث قمار بود. یکی از محرمات الهی که در قرآن و روایات اهلبیت علیهم السلام به عنوان حرام مطرح شده، قمار است. مباحثی در بحث قمار مطرح شد که معنای قمار چیست؟ در لغت قمار را به معنای اللعب بالآلات المتعارفة مع الرهان معنا کردهاند یعنی بازی کردن با آلات قمار در صورتی که مبلغی را برای آن بازی قرار دهند. بحث ما در این است که آیا رهن و رهان در موضوع قمار موضوعیت دارد یا نه؟ آیا بازی با آلات قمار بدون رهان هم حرام است؟
مطلب اول این است که آیا بر بازی با آلات قمار بدون رهان، قمار صدق میکند یا نه؟ اگر بگوییم که اللعب بالآلات المتعارفة مع الرهان موضوع مقوم قمار است پس اگر لعب به غیر آلات صورت گیرد، قمار نیست چون هر دو قید (یعنی لعب به آلات قمار و رهان) باید موجود باشد تا قمار صدق کند. آیا مقوم قمار این دو قید هست یا اینکه قمار فقط با لعب به آلات قمار حاصل میشود، رهان در میان باشد یا نباشد؟
برای روشن شدن این بحث در ابتدا به لغت مراجعه میکنیم؛ همانطور که گفتیم در کتب لغت دو قید برای قمار ذکر کردهاند قید اول بازی با آلات مخصوص قمار است و قید دوم رهان و گرو گذاشتن؛ این یعنی اگر یکی از این دو قید وجود نداشته باشد، قمار صدق نمیکند. در آیات قرآن آمده است که ﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ﴾[1] است
المیسر را به قمار معنا کردهاند و معنای قمار هم، اللعب بالآلات مع الرهان است. بحث تا اینجا مشخص است لکن مباحثی در مورد روایات است که آیا روایات ما دلالت بر این دارند که لعب به آلات، قمار است، هرچند رهان در میان نباشد یا دلالت ندارند؟
سال گذشته در این رابطه روایتی را ذکر کردیم که ادامه آن را امسال ذکر میکنیم:
و منها:[2] فِي الْخِصَالِ[3] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى[4] عَنْ أَبِيهِ[5] عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ[6] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ عُقْبَةَ[7] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ ابْنِ أُخْتِ أَبِي مَالِکٍ[8] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ[9] عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ الْمُخْتَارِ[10] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام)[11] عَنِ اللَّعِبِ بِالشِّطْرَنْجِ فَقَالَ:«إِنَ الْمُؤْمِنَ لَمَشْغُولٌ[12] عَنِ اللَّعِبِ».[13]
این روایت دو راوی مهمل دارد که شناخته شده و ثقه نیستند لذا روایت از نظر سند ضعیف است. در روایت آمده است که از امام صادق(ع) در مورد بازی با شطرنج سؤال میکنند، حضرت میفرماید: انسان مؤمن وقتش برای بازی خالی نیست؛ لمشغولٌ یعنی غیر خالی الوقت؛ مؤمن وقت ندارد که مشغول بازی شطرنج شود.
از این روایت برداشت میّشود که انسان مؤمن بازی نمیکند، موضوعیت را به رهان نداده مسأله پول نیست بلکه مسأله لعب است. مرحوم شیخ انصاری از این روایت اینگونه برداشت کردهاند که معیار حرمت قمار، لعب است نه رهان؛ یعنی مشکل اصلی قمار، بازی با آلت قمار است. لکن تذکر دادهاند که این روایت ضعیف است و نمیتواند مورد استدلال واقع شود ولی میتواند به عنوان مؤید این مطلب ذکر شود که آنچه مهم است و موضوعیت دارد مسأله لعب به آلات است.
ولی به نظر ما این روایت به هیچ عنوان نمیتواند به عنوان دلیل این مدعا باشد اولا سند این روایت ضعیف است؛ در بررسی سند روایت دو راوی مهمل وجود داشت که بررسی کردیم لذا از این جهت روایت ضعیف است و قابل استناد نیست. ثانیا هیچ عالمی به اطلاق این روایت فتوا نداده که از لعب نهی شود؛ یعنی اگر کسی با تسبیح بازی کند مورد نهی واقع نمیشود یا اینکه لعب با ریش و انواع بازیهایی که وجود دارد. پس مطلق لعب نمیتواند حرام باشد پس معنایش این است که لعب به شطرنج در این روایت مقصود است که در این صورت الف و لام اللعب به شطرنج میخورد یعنی مؤمن با شطرنج بازی نمیکند. در این صورت روایت محدود شده و لعب به شطرنج انصراف دارد به لعب به شطرنج با مراهنه چرا که متعارف در آن زمان بازی با شطرنج به همراه رهان بوده است.
ثالثا ظهور این روایت در کراهت است نه حرمت. مرحوم آیت الله العظمی خویی میفرماید ظهور این روایت در کراهت است. إنّ المؤمن یعنی اگر ایمان انسان قوی باشد این کار را نمیکند این مراتبی از ایمان است که اگر ایمان انسان قوی باشد، سراغ این بازیها نمیرود.
ایشان میفرماید:«إنّ الرواية غريبة عمّا نحن فيه؛ فإنّ الظاهر منها أخذ عنوان المؤمن موضوعاً للإجتناب عن اللعب المطلق، و بما أنّه لا دليل على حرمته على وجه الإطلاق حتّى اللعب باليد و الأصابع و اللحية و السبحة و نحوها، فتكون الرواية إرشاداً إلى بيان شأن المؤمن من أنّه لا يناسبه الإشتغال بالأمور اللاغية، فإنّها غير مفيدة له في دينه و دنياه.»[14] لذا شأن مؤمن این است که این لعب را انجام ندهد.
به نظر ما فرمایش مرحوم خویی فرمایش درستی است همانطور که آیت الله سبحانی فرمودهاند: «لسان الرواية التنزيه لا الحرمة».[15] از روایت حرمت استفاده نمیشود. ایشان هم به درستی بیان کردهاند. لذا مجموعا از این روایت حرمت لعب با شطرنج به صورت مطلق و بدون مراهنه استفاده نمیشود؛ چون اولا سند روایت ضعیف است و ثانیا روایت ظهور در کراهت دارد و ثالثا انصراف به لعب با شطرنج با مراهنه دارد. شاید الآن لعب به شطرنج با مراهنه همراه نباشد ولی در آن زمان غالب مردم، شطرنج را با رهان بازی میکردند، همانطور که در لغت هم تمام لغویین در قمار مسأله رهان را مطرح کردهاند.