عنوان
وجوه شرعی و مالیات
نویسنده
ناشر
فصلنامه فقه، بهار ۱۳۷۴، شماره ۳، ص.: ۱۹۱-۲۲۲.
تاریخ نشر
۱۳۷۴
توضیح
"آیا اصول کلی و عمومات قرآنی به فقیه و اجتهادهای دینی او, اجازه می دهد که گرفتن مالیات را از سوی حکومت اسلامی, جایز بشمارد؟ پیش از شرح, یادآوری سخنی کوتاه درباره ماهیت احکام فقهی, بایسته می نماید: دستورات اسلام, بویژه در پیوند با زندگی اجتماعی دینداران, دو نوع است: یکی قوانین پایداری که به روشنی در قرآن و حدیث از آنها یاد شده و دیگر, قانونهای ناپایدار که تنها برای مرحله خاصی از زندگی نهاده شده اند. برای دستیابی به همین هدف, می بینیم اسلام, تمامی منابع طبیعی و ثروتهای همگانی را: انفال و فیئ, در اختیار حاکم جامعه اسلامی قرار می دهد48 و مالیاتهایی چون: خمس و زکات را بر عهده صاحبان ثروت می گذارد که هدف از آن, تنها رفع نیازهای ضروری نیازمندان نیست, بلکه فلسفه اساسی آن, محرومیت زدایی و بهره ور کردن گروههای محروم و کم درآمد, از تواناییهای مادی جامعه است, به گونه ای که در سطح زندگی دیگر مردمان قرار گیرند و فاصله طبقات کم شود. بنابراین, در شرایط موجود که حکومت اسلامی, مانند هر حکومت دیگر در جهان, نمی تواند بدون دریافت مالیات, پایدار بماند و نیازهای جامعه اسلامی را بر آورد و به مقتضای این قاعده: (مالا یتم الواجب الا به فهو واجب78) دریافت مالیات از سوی حکومت, برای پیاده کردن هدفها و مبارزه با دشمنان دین واجب است بر همین اساس, شیخ جعفر کاشف الغطاء, در زمان جنگ ایران با روس به فتحعلی شاه, اجازه دریافت مالیات داد: (اجازه می دهم که آنچه برای هزینه جنگ و سرکوبی اهل کفر و طغیان, نیاز دارد, از خراج و درآمد زمینهای مفتوح العنوة و نظیر آن و نیز از زکات طلا و نقره و جو و گندم و خرما و کشمش و شتر و گاو و گوسفند بگیرد."