عنوان
مناسبات فقه و اخلاق
نویسنده
استادراهنما
سیدحسن وحدتی شبیری
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1393
مقطع تحصیلی
دکتری
مشخصات ظاهری
20 ص.
زبان
فارسی
توضیح
مناسبات فقه و اخلاق در پی بررسی ارتباط پایهای میان دانش فقه و دانش اخلاق است و به تشخیص حقیقت این دو علم و شفافسازی رابطه میان آندو آن گونه که هستند و آنگونه که باید باشند، میپردازد. این بحث که در اساس با نگاه درجه دو به این دانشها انجام میگیرد پس از ریشهیابی لغوی فقه، به تعاریف اصطلاحی آن پرداخته و عوامل انحصار فقه در احکام عملی و رفتاری را بررسی میکند تا خاستگاه تاریخی جدایی فقه از اخلاق آشکار گردد؛ سپس با تبیین اجزای علم فقه و مشخصات آن، زمینه ارائه نظریات مختلف درباره مناسبات این دانش با اخلاق را فراهم میکند.علم اخلاق که درباره صفات خوب و بد بینشی و گرایشی و حالات و ملکات و نیز رفتارهای متناسب با آنها گفتگو میکند، هرچند ماهیتی مستقل از دین داشته ولی از جهات مختلفی به آن وابسته است که اصلیترین آنها عبودیت در اخلاق است. بندگی در اخلاق و عبودیت در صراط هدایت به توحید که با التزام به روشهای دینی و واجبات و پرهیز از حرامها و مبغوضهای الهی همراه است از سوی علم اخلاق به منزله حلقه پیوند دهنده میان آن و دانش فقه است؛ چنانکه عقلانیت دینی از سوی فقه در پیوند با اخلاق و ادبهای اخلاقی نقش اساسی دارد.درباره مناسبات فقه و اخلاق دو دیدگاه عمده فرض میشود. نخست دیدگاه جدا انگاری و انفصال که به بینونت میان آن دو میاندیشد و پیوند و اشتراکی بین آنها قائل نیست. حال این بریدگی یا با نوعی ناسازگاری و رمیدگی از هم همراه است و یا اینکه این دو علم صرفاً جدای از هم بوده و بدون ارتباط با هم هر کدام بعدی از حیات انسانی را تأمین میکند. البته نظری که آشکارا به تنافر این دو دانش باور داشته باشد دیده نشده است ولی بعضی به تعدادی از چالشهای میان این دو علم اشاره کرده اند که یا آنها را بدوی دانسته که با دقت و بررسی همه جانبه حل میشود و یا به وجود واقعی چالشها اذعان کرده و حل آن را به سریان اخلاق در فقه و پیوند میان این دو و تحقق فقه بایسته و مطلوب میدانند. چنانکه کسی که معتقد به جدایی کامل و بریدگی همه جانبه میان این دو دانش باشد یافت نشده است و تنها برخی به حوزههایی تصریح میکنند که در آنها به جدایی و تفرق میان علم فقه و اخلاق اشاره شده است. دیدگاه دوم به ارتباط و پیوستگی میان این دو دانش باور دارد و آنها را به نحوی متحد دانسته و یا به پیوند و وابستگی میان آن دو در ساحتهای مختلف تاکید دارد. از این دو نظر در دیدگاه دوم که هرکدام هم قائل دارد، رأی دوم که مربوط به پیوند و وابستگی میان این دو دانش است قابل دفاع است و در میان عوامل و ابزارهایی که برای پیوستگی میان آنها بیان شده مدل عقلانیت دینی به عنوان عامل اساسی و برگزیده ارائه میگردد.عقلانیت دینی در تقابل با عقلانیت یونانی که با تقسیم عقل به نظری و عملی به تفکیک بعد گرایشی از جنبه بینشی انسان نظر دارد، کاربست درست عقلورزی در ساحت فقه و استنباط را معرفی کرده و در مقابل اجتهاد نقل محور که از عقل نهایتاً در تأمل در متون و هماهنگسازی آنها و به عنوان ابزاری برای رفع تعارضهای اولیه بهره میگیرد به بازنگری و اصلاح فقهی هم به لحاظ منبع و هم به لحاظ روش و ساختار فکری در اجتهاد توجه میدهد.
واژههای کلیدی: فقه، اخلاق، ادب، بندگی، عقلانیت، عقل نظری، عقل عملی.