عنوان
موضوع شناسی مرگ
نویسنده
اصطلاحنامه
ناشر
مجله اخلاق و تاریخ پزشکی، سال 1392، شماره 1، ص.: 23-36.
تاریخ نشر
1392
توضیح
هر چند برای مرگ در لغت معانی مختلفی ذکر کردهاند، بهنظر میرسد مناسبترین معنا برای آن، رفتن قوه از هر چیز زنده است. در اصطلاح فقها نیز مرگ به معنی جدا شدن روح از بدن بهطور دائم است. برای این معنا در آیات و روایات شواهد و قرائنی نیز وجود دارد. برای مرگ انسان در فقه و اخلاق اسلامی احکام متعددی وجود دارد. به همین دلیل شناخت موضوع، حقیقت و ملاک مرگ و زندگی برای فقیه ضروری است. دربارهی ملاک مرگ و زندگی از منظر فقهی و اخلاقی دو نظریهی عمده وجود دارد. برخی معتقدند مرگ آدمی به مردن قلب اوست. برخی دیگر معتقدند انسان با مرگ مغزش میمیرد. هر یک از دو نظر برای خود استدلالهایی دارند که لازم است از منظر فقهی و اخلاقی به آن پرداخته شود. پیروان دیدگاه مرگ قلب به ادلهای همچون مرجعیت عرف عام در تشخیص مفاهیم، وجوب حفظ نفس محترم، اصاله الاحتیاط در امر نفوس و استصحاب استدلال کردهاند که در این مقاله این دلایل به نقد کشیده شده است. طرفداران مرگ مغزی نیز به ادلهای همچون تپش قلب قبل از حلول روح به بدن، امکان تعویض قلب و عدم امکان تعویض مغز، مشابهت مرگ و خواب و نشانههای مرگ استدلال کردهاند که از میان آنها دلیل امکان تعویض قلب و عدم امکان تعویض مغز و دلیل نشانههای مرگ پذیرفته شد.
واژههای کلیدی: مرگ، مرگ مغزی، مرگ قلبی، ملاک مرگ و زندگی.