عنوان
مسائل مستحدثه، بانکداری ،تاریخچه پول
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1399/10/17
اندازه
7MB
زبان
فارسی
یادداشت
آیا پول اعتباری مال است یا سند برای مال؟
تا حال ما الحمد لله تعریف مال و تعریف پول را فی الجمله مورد بررسی قرار دادیم. یکی از بحث هایی که در رابطه با پول اعتباری هست این است که آیا این سند است یا خودش مال است؟ سند مال است؟ مثلا فرض کنید که زید مدیون است به عمرو. یعنی عمرو بر ذمه ی زید طلبی دارد ده هزار تومان از او می خواهد. عمرو مالک ده هزار تومان است بر ذمه ی زید. آن وقت زید یک سندی می دهد که این آقا بر ذمه ی من ده هزار تومان دارد. خودِ مال نیست سند مال است. یعنی سندی است دلالت می کند بر یک چیزی که بر ذمه ی آقای زید است. منتها این سند اگر از بین برود بسوزد باز ذمه ی زید مشغول است به عمرو. این سند است فقط دلیل است خودش مال نیست. آیا پول هم از این قبیل است؟ یعنی بانک مرکزی وقتی که اسکناس چاپ می کند، سند بدهکاری اش است؟ یعنی می گوید من به شما بدهکارم. به مقداری که این جا نوشته شده من به شما بدهکارم اگر یک وقت آوردید می توانید از من فرض کنید شکر ببرید برنج ببرید اموال ببرید. به مقدار مالیت این، من به شما بدهکارم آن چیزی که نوشته شده. یا طلا ببرید مثلا. حالا روی آن بنویسند این معادل این مقدار طلاست مثلا معادل این مقدار مثلا نقره است یا معادل این مقدار برنج است. آیا این سند است یا خودش مالیت دارد.
برخی کأنه فرموده باشند که این سند است ولی اکثر فقهای فعلی ما قائل هستند که نه، پول اعتباری خودش مال است[1] نه این که این سند است برای مال و لذا پول با چک فرق دارد. چک سند بدهکاری است ولی پول سند بدهکاری نیست. این سند نیست که بانک مرکزی به شما بدهکار است،[2] و در قبال پول این قدر طلا بدهد. خودش اصلاً مالیت دارد.
مراحل شکل گیری پول
برای این که این مطلب و مطالب دیگری روشن بشود ما ناچار باید برگردیم به تاریخچۀ پول. آن بحث را ما عقب انداختیم ولی این جا باید مطرح کنیم. پول از چه مراحلی گذشته تا به این مرحلۀ فعلی رسید؟ تا روشن شود که این سند نیست این خودش مالیت دارد. تاریخچه پول، اینگونه می نویسند:
یک وقت که پول هنوز کشف نشده بود، معاملات در آن زمان پایاپای بود یعنی جنس می دادند و جنس می خریدند. مثلاً تخم مرغ می برد و برنج می گرفت. یا شیر می برد ماست می برد از آن طرف گندم می گرفت. معاملات پایاپای بود. در برخی از کتاب ها مثلاً در کتاب اوستا حتی برای خدمات اند این پایاپای را مطرح کرده اند. نوشته حق القدم پزشک برای درمان کدخدایان یک گاو است. پزشک یک خدمتی عرضه می کرد در مقابل یک گاو می گرفت. برای شهربانان یک اسب خوب برای پادشاهان یک گردونۀ چهار اسبه. دربارۀ زنان به ترتیب ماده الاغ یک گاو ماده و یک شتر است. اگر آن ها را معالجه می کرد اینگونه مقرر بوده است. پس مبادلات پایاپای بوده.
ولی معاملات پایاپای یک مشکلاتی داشت. یکی این که ارزش یابی مادی اشیاء مشکل بوده. با چه ارزشی بسنجند؟ باید یک معیاری باشد که گفتیم یکی از خاصیت های پول معیار ارزش است. می گویند یک ماشین این قدر می ارزد یا این خانه، این قدر می ارزد شما فوراً می توانید با هم بسنجید مقایسه بکنید ولی اگر یک چنین چیزی نباشد معیار ارزش یابی نداریم. پس یکی این مشکل.
دومین مشکل تفکیک ناپذیری بعضی از اجناس است. شما می خواهید فرض کنید که یک کیلو شکر بخرید یا یک کیلو نمک بخرید یا فرضاً پنج کیلو سیب زمینی بخرید و فقط احشام دارید، فقط گوسفند دارید. یک گوسفند که بیشتر از یک کیلو نمک می ارزد آن وقت باید بیشتر بخرید مثلاً به جای یک کیلو نمک که نیاز داشتید باید مثلاً چهل کیلو نمک بخرید تا یک گوسفند بدهید. می روید شکر بخرید باز یک گوسفند بدهید بیشتر از نیازتان بخرید.
یک گوسفند تفکیک ناپذیر است؛ نمی شود به راحتی دو نیم کرد. حال این که شما نمی خواستید این مقدار بخرید. باید یک مالی باشد که قابل تفکیک باشد به مقداری که نیاز دارید خرج کنید نه بیشتر از آن. پس یکی از مشکلات معاملات پایاپای تفکیک ناپذیری اجناس بود. مجبور بودند یا بیش از نیازشان بخرند یا نتوانند اصلاً تهیه کنند.
یکی از اشکالات این است که برای رسیدن به آن مقصد ممکن است چند تا معامله انجام بدهند. فرض بفرمایید که این آقا برنج فروش است و الآن خودش هم تخم مرغ دارد ولی شیر و ماست نیاز دارد. شما بروید تخم مرغ بدهید می گوید من تخم مرغ دارم شما هم الآن برنج نیاز دارید باید بروید اول یک کسی پیدا بکنید که تخم مرغ شما را بخرد به شیر، بعد شیر را ببرید تحویل این آقا بدهید که به شما برنج بدهد. یعنی چند تا معامله باید انجام بدهید تا به آن نیازتان برسید. پس یکی از اشکالات معاملات پایاپای این است که برای رسیدن به مقصد باید چند معامله انجام می شد.
لذا بشر به فکر افتاد که یک پولی ایجاد بکند، یک واحد ایجاد بکند که آن معیار بشود و وسیلۀ مبادله بشود. از معاملات پایاپای در بیاد مشکلات معاملات پایاپای که ما حداقل به سه مورد از اشکالاتش اشاره کردیم نجات پیدا بکند.
آمدند اول پول کالایی ایجاد کردند. مثلاً یک جاهایی پوست حیوان پول بوده. یک جاهایی فرض کنید صدف دریایی پول بوده. یک جاهایی نمک پول بوده، در آن منطقه نمک فراوان نبوده مثلاً در یک مقدار خاصی بوده نمک می بردند با آن اجناس را [می خریدند]. در مناطق سردسیر پوست حیوانات، در جامعه های دارای کشاورزی و دامداری گوسفند و گاو به جای پول بوده در هندوستان صدف، در ایران غلات، در حبشه بسته های فلفل و نمک، در تبت و چین بسته های چای، و همچنین در آمریکا، مستعمرات آمریکا توتون و تنباکو پول بودند یعنی یکی از این کالاها به عنوان پول استفاده می شده است.
بعد دیدند که این هم مشکلاتی دارد. چون اولاً نگهداری و حمل و نقل اینها مشکل است می خواهد از آن شهر ببرد به شهر دیگر یک چیزی بخرد آن وقت چقدر پوست حمل کند با خودش. از این روستا برود آن روستا با خودش چقدر نمک حمل کند. دیدند این هم مشکلاتی دارد هم از جهت تفکیک پذیری مشکل دارد هم از جهت حفظ و نگهداری هم از جهت حمل و نقل. لذا این اشکالات حمل و نقل و حفظ و تفکیک ناپذیری باز در این ها وجود داشت.
شاگرد: تفکیک ناپذیری چگونه بود؟
استاد: مثلاً فرض کنید آن جاهایی که گوسفند واحد پول بود خود احشام تفکیک ناپذیر است. بله اگر نمک باشد آن تفکیک پذیر است.
لذا یک دورۀ جدیدی در بشریت آغاز شد این ها کشف کردند پول فلزی را که همان درهم و دینار باشد در قرآن کریم هم دینار آمده هم کلمۀ درهم آمده. در قضیۀ حضرت یوسف علیه السلام می فرماید ﴿و شروه بدراهم بخس.﴾ معلوم می شود آن موقع هم خرید با درهم بوده. پس بشر در یک دوره ای به پول فلزی می رسد که آن هم طلا و نقرۀ فلزی که خراب نمی شود، بقاء دارد دیدند این دو تا فلز بقاء دارد، آمدند کشف کردند پول فلزی را.
تاریخ ضرب سکه
در روایتی در عیون اخبار الرضا[3] هست که امام فرمود، نخستین بار نمرود در زمان فرعون بر طلا و نقره سکه زده. حالا قبل از آن هم ممکن است طلا و نقره را به عنوان پول استفاده می کردند ولی سکه طبق این روایت عیون اخبار الرضا در زمان فرعون ایجاد شده. و دانشمندان هم می گویند که در آسیای صغیر در پادشاهی لیدیا، آسیای صغیر همین ترکیۀ فعلی در صدۀ هفتم پیش از میلاد این پول فلزی ایجاد شده. یعنی هفتصد سال قبل از میلاد حضرت مسیح علیه السلام اولین بار پول فلزی در کشور لیدیا و از آن جا به کشورهای دیگر منتقل شده به غرب و به شرق و یک وقت ایران آن جاها را به اصطلاح تحت حاکمیت خودش در آورد ظاهراً زمان کورش باشد آن جاها را فتح کرد از آن ها یاد گرفت به ایران هم آمد.
ضرب سکه در بلاد اسلامی
اما در بلاد اسلامی چه موقع ضرب سکه شروع شده؟ مرحوم محدث نوری در مستدرک الوسائل[4] یک حدیثی را نقل می کند از دمیری شافعی،[5] می گوید که اولین بار در زمان عبد الملک مروان ضرب سکه در بلاد اسلامی شروع شد بیهقی[6] نیز به این مطلب اشاره کرده است. قصه اش هم این است که یک اختلاف پیش آمد بین عبد الملک مروان و قیصر روم، قیصر روم نامه نوشت و تهدید کرد که من بعد از این دیناری ضرب خواهم کرد که در آن به پیامبر شما شتم و سب بشود.و آن اختلاف ظاهراً بر سر یک درخواستی بود که قیصر روم از عبدالملک داشت و عبد الملک قبول نکرده آن هم چنین نامه ی تهدید آمیزی نوشته. خلاصه، آن روایت خیلی مفصل است. آن وقت این عبد الملک مروان ماند که چه کار کند چون دینارها و درهم ها نوعاً از بلاد روم می آمدند. تا آن زمان ضرب سکه در بلاد اسلامی متعارف نبوده. لذا دانشمندان و اشخاصی که نزدیک بودند به حکومت را جمع کرد همه عاجز ماندند یکی از آن ها گفت حل مشکل اگر ممکن باشد به دست محمد بن علی الباقر علیه السلام است، شما از او بخواهید. آن هم پذیرفت این مطلب را با اجلال و تجلیل امام را دعوت کرد به شام و این مشکل را حل کند. طبق آن روایت که شخص شافعی مطرح کرده امام علیه السلام فرمود که اولاً نگران نباش از این جهت اولاً این که خداوند که قدرت در اختیار اوست از دین خودش از پیامبر خودش هم، - قریب به این مضمون - حمایت می کند پس بنابراین از این جهت نگران نباش. و ثانیاً راه حل دارد، چاره دارد. گفت چاره چیست؟ فرمود این صنعت گران را بخواه طبق این نقشه ای که من می گویم برای شما دینار ضرب کنند و درهم ضرب کنند. بعد امام آن جا دقیقاً می فرماید درهم ها چقدر باشند چند نوع درهم باشد. درهم های یک مثقالی درهم های نیم مثقالی درهم های بیشتر از نیم مثقالی دینارها چگونه باشد آن وقت در دو طرف چه چیزی ضرب بشود. همۀ این ها را امام تبیین فرمودند یک طرفش سوره توحید را ضرب کن یک طرفش هم نام حضرت رسول را آن اطراف دینار هم محل ضرب و تاریخ ضرب را حک کنید. قالبش هم از شیشه بگیر که دیگر زیاد و کمی پیش نیاید. قالب ها را چگونه انجام بدهد این ها را امام مشخص فرمودند و دستور فرمودند و طبق آن عمل شد و اولین ضرب سکه در اسلام در زمان عبد الملک مروان انجام شد. و بعد هم فرمود که بعد از این هم قدغن کن معامله با درهم ها و دینارهای دیگر را. چون آن ها می خواستند روی آن دینارهای خودشان به اصطلاح توهین به پیامبر اکرم بنویسند. فرمود آن ها را قدغن کن. اینگونه معروف است. تاریخ معروف ضرب سکه در اسلام برمی گردد به زمان اموی ها، عبد الملک مروان یعنی دوران مروانی ها که یک تیره ای از اموی ها هستند، به آن دوران بر می گردد.
ضرب سکه در زمان علی علیه السلام
البته یک روایاتی داریم که (قبل زمان عبد الملک مروان) در سال چهلم هجری اولین بار ضرب سکه شده در بصره. آن سکه ها هم پیدا شده. دایرة المعارف اسلامی بریتانیا آمده است که اولین ضرب سکه در زمان علی علی ه السلام و به دستور علی علیه السلام در بصره انجام گرفته و الآن هم پیدا شده آن سکه ها. ولی دیگر چون علی علیه السلام به شهادت رسیدند دیگر آن سکه ها رواج نیافت. پس ضرب سکه طبق این تاریخی که به اصطلاح برخی باستان شناسان مطرح کرده اند جلوتر از زمان عبد الملک مروان هست در زمان علی علیه السلام است ولی رواج نیافته.
حالا این نظام پولی که فلزی بوده باز خودش چند دوره دارد. این ها هم باید روشن شود تا برسیم به نظام پولی اعتباری. به همین مقدار اکتفا کنیم.