عنوان
بررسی تطبیقی جایگاه مردم در اندیشه ولایت مطلقه فقیه (قرن ۱۴ شمسی) با فلسفه سیاسی فارابی (فایل منبع موجود نیست)
نویسنده
استادراهنما
داود جلالی وحید
محل نشر
تهران
تاریخ نشر
1374
مقطع تحصیلی
کارشناسی ارشد
زبان
فارسی
توضیح
با آزمون فرضیه پژوهش (نقش مردم در نظام برمبنای اندیشه ولایت مطلقه فقیه - ولایت انتخابی، جدیتر و اساسیتر از نقش آنها در فلسفه سیاسی فارابی است) حال به آسانی میتوان این نتیجه را گرفت که نظریه ولایت انتخابی فقیه در قالب هیچکدام از اندیشههای سیاسی قدیم (فلسفه سیاسی، سیاستنامهها و شریعتنامهها) به طور عام و با فلسفه سیاسی فارابی به صورت خاصی قابل مقایسه نیست و رهآوردهای بسیار جدی و قابل توجه و مطالعه در مورد نقش جایگاه مردم در نظام سیاسی دارد. البته چنانچه در فصل سوم ملاحظه شد، نظریه ولایت انتصابی فقیه از بسیاری جهات و بلکه عمدتا" از مقوله اندیشههای سیاسی سنتی است و در آن قالببندی براحتی قابل فهم و درک است و گرچه نکات جدیدی هم به نظریات قبلی میافزاید اما در مورد جایگاه مردم، چون بالاصاله نقشی در ثبوت و بلکه اثبات ولایت قابل نیست ، لذا نمیتوان این نظریه را متناسب با مقتضیات عصری یافت که حکومتهای جهانی مجموعا" به این سمت و سو در حرکتند که از نقش دولتها کاسته و به مردم بها و ارج بدهند. اما نظریه ولایت انتخابی از دو کفه ترازو "(زمامدار و مردم) که در اندیشههای سنتی به نفع حکام همیشه سنگینی میکرد، تاحد قابل توجه از سنگینی کفه زمامداران کاسته و بر کفه مردم افزوده و بنظر میرسد که هنوز این توازن برمبنای همین نظریه قابلیت سنگینترشدن به نفع مردم را دارد این نظریه : اولا" از نقش دولتمردان کاست : چون : 1) مشروعیت ولایتشان را ثبوتا به رای مردم متکی کرد. 2) در مقام اثبات ولایتشان را به مردم مشروط کرد، چون، رای مردم شورا بیعت و ... جایگاه اساسی یافته و ولی امر جامعه اسلامی برمبنای عهد و عقدی که با مردم دارد، بر مدار مصلحت و براساس شورا و چهارچوبههای قانونی که مشخص شده (توازن قوا، وجود مجالس خبرگان و شورای اسلامی و ...) نظام را مدیریت میکند و از آن رو که ولایت مطلقه دارد، حق تعبیر و تحول دراین قالبها را دارد، اما در مجرای شورا، با تشخیص مصلحت از سوی متخصصان و ... نه به صورت تصمیم انفرادی و بدون کار تخصصی و کارشناسی . در همین راستا قابلیت طرح محدودیت زمان رهبری در نظریه ولایت انتخابی، از مکانیزمهایی است که در مهار قدرت تاثیر قوی دارد و کفه حاکمیت را سبکتر از آنچه که دو نظریههای سنتی و از جمله فلسفه سیاسی در مورد حکیم و رهبری مطرح است مینماید. ثانیا" : نتیجه سبک شدن کفه ترازوی نظام سیاسی سنگینترشدن کفه مردم و نقش آنهاست که در ثبوت و اثبات مقام ولایت فقیه نقش اساسی دارند. در حالیکه در فلسفه سیاسی فارابی (و سایر اندیشههای سنتی) بحث از نقش مردم در ثبوت و حتی اثبات ولایت و حکومت فیلسوف در مدینه فاضله مطرح نیست و ... مدینه فاضله از تحمل دیدگاههای مخالف دوری جسته و عمدهترین بحثها را به رهبری و نقش و اهمیت و اوصاف و اختیارات و ... او اختصاص دادهاند. از اینجاست که به نتیجهای میرسیم که به عنوان فرضیه پژوهش حاضر بوده و آن جدی و اساسیتر بودن نقش مردم در اندیشه ولایت مطلقه فقیه - ولایت انتخابی نسبت به فلسفله سیاسی فارابی میباشد.