عنوان
فلسفه ی تحریم ربا، حرمت ربا، ربا، بانکداری
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1371/04/02
اندازه
13MB
زبان
فارسی
یادداشت
دلالت آیات بر حرمت ربا:
﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[1]
نهی در این آیه دلالت بر تحریم ربا دارد ولی با این حال قسم خاصی از ربا مراد است که همان ربای (أَضْعافاً مُضاعَفَةً) است. در معنای آن تفاسیر مختلفی ارائه شده است:
تفسیر مشهور همانطور که طبرسی در مجمع البیان و دیگران بیان کرده اند این است که وقتی بدهکار سر موعد می رسید ولی توانائی ادای بدهی را نداشت مهلت را بیشتر می کردند و مبلغ را بالاتر می بردند.
احتمال دومی هم در تفسیر هست که به نظر ما قوی تر می باشد و آن اینکه سرمایه و سود را با هم سرمایه برای سود بعد قرار دهند. به این معنا که فرد صدهزار تومان داده بود که سی هزار تومان سود بگیرد. وقتی موعد مقرر فرا رسیده و ربا گیرنده نتواند هزینه را بدهند ربا دهنده صد هزار و سی هزار را با هم کرده و برای مهلت بعدی هر دو را طلب می کند (صد و سی هزار). به تعبیر دیگر او، هم سود صد هزار تومان را گرفته و هم سود سی هزاری که خود سود است.
این عمل سبب می شود که بدهکار روز به روز در لجنزار رباخواری فرو تر رود و ربا دهنده بیشتر و بیشتر به دست آورد.
احتمال سوم این است که (اضعافا مضاعفة) از قبیل قید توضیحی است زیرا همه ی انواع رباها چنین است.
مطابق تفسیر اول و دوم فقط قسمی خاصی از ربا حرام است و بر اساس تفسیر سوم همه ی انواع رباها حرام می باشد.
مخصوصا با توجه به آیه ی بعدی که می فرماید: (وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتي أُعِدَّتْ لِلْكافِرينَ)
که نشان می دهد ربا خوار در صف کافران است علت آن شاید این باشد که رباخوار بی ایمان از دنیا می رود. یا اینکه گناه رباخواری به حدی عظیم است که موجب می شود رباخوار در صفوف کافران باشد.
آیه ی بعدی در سوره ی نساء آیه ی 161 [2] می باشد. برای روشن شدن این آیه باید آیه ی 160[3] را بخوانیم.
﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ كَثيراً * وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً﴾[4]
یعنی به سبب ظلم هایی که یهود مرتکب شدند یکسری از طیبات (از غذا و چیزهای دیگر) را بر آنها حرام کردیم.
آیه ی 160 نشان می دهد که فلسفه ی یکسری از تحریم ها ممکن است جنبه ی مجازاتی باشد و لازم نیست همواره مصلحت و مفسده ای در کار باشد. تحریم طیبات معلول چهار عامل بوده است:
• اولین عامل ذکر شده در آیه، ظلم است.
• دومی (بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ كَثيراً) یعنی مانع می شدند که مردم به راه راست هدایت شوند.
• عامل سوم شاهد مثال ما است (وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ) یعنی با آنکه از رباخواری نهی شده بودند به سراغ آن می رفتند.
• عامل چهارم اکل اموال مردم به باطل بود یعنی بدون اینکه تحت عناوین و شرایط و معاملات حلال قرار بگیرد مال همدیگر را می خوردند (در قالب کمفروشی، غش در معامله، کلاهبرداری، فروش اشیاء حرام، قمار و موارد دیگر)
اتفاقا در کتاب تورات (که پنج کتاب است و به اسفار خمسه مشهور است) در دو کتاب الآن هم اشاره به حرمت ربا شده است. یکی در سِفر لاویان فصل بیست و پنجم و در سِفر خروج فصل بیست و دوم به نهی از ربا اشاره شده است.
به هر حال این آیه اشاره دارد که ربا در شرایع گذشته حرام بوده است. حال آیا می شود به حرمت آن در شریعت اسلام هم استدلال کرد؟
بعضی گفته اند با استصحاب شرایع سابقه می توان حرمت را در شریعت اسلام ثابت کرد. بعضی این استصحاب را جایز می دانند و بعضی نه و ما هم معتقد به عدم صحت این استصحاب هستیم زیرا شریعت که نسخ شود تمامی احکام آن نسخ می شود و دلیل خاصی بر این امر وارد شده است. یکی از شواهد این مسأله این است که بعد از اسلام هنگامی که مسأله ای پیش می آمد مسلمانان در انتظار وحی می نشستند و احکام شرایع سابقه را استصحاب نمی کردند. با اینکه یکسری از احکام مانند حرمت شراب در شرایع سابقه هم بود. این دلیل بر آن است که با نسخ شدن یک شریعت تمامی احکام آن نسخ می شود و حتی حرمت شراب هم باید از نو صادر شود. ما این بحث را به شکل مفصل در انوار الاصول ذکر کرده ایم.
عبارت (فَلَهُ ما سَلَفَ) در آیه ی (وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ) (بقره / 275) دلالت دارد که هرچند ربا در شرایع سابق حرام بود ولی بعد از نسخ آن شریعت کسانی که قبل از بیان حرمت ربا در اسلام رباخواری می کردند اشکالی نداشته است و بعد از بیان حرمت می بایست آن را کنار بگذارند.
با این حال راه دیگری برای اثبات تحریم ربا در شریعت اسلام وجود دارد و آن اینکه وقتی قرآن این آیه را ذکر می کند علامت این است که مسلمانان هم مشمول این حکم می باشند. اگر قرار بود ربا بر آنها حرام باشد و بر ما حلال، می بایست در آیه مورد اشاره قرار می گرفت.
از مجموع این آیات فهمیدیم که ربا حرام است و از کبائر عظیمه است و از موبقات بوده و در حکم جنگ با خدا می باشد و در ردیف کفر می باشد.
البته جنگ با خدا یا به معنای جنگ یا بندگان خدا است زیرا رباخواری در حکم جنگ با بندگان خدا می باشد و یا مراد از آن جنگیدن و مخالفت با احکام خداوند می باشد.
دلالت روایات بر حرمت ربا: روایات داله بر حرمت ربا بسیار زیاد است و تا حد تواتر می باشد. این روایات بر طوائف مختلفی است و ما بخشی از آنها را ذکر می کنیم.
این روایات عمدتا در ج 12 وسائل در ابواب تحریم الربا ذکر شده است.
وسائل، باب 1 از ابواب تحریم الربا
حدیث 19: عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ دِرْهَمٌ رِبًا أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ سَبْعِينَ زَنْيَةً (هفتاد زنا) كُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ.
مضمون این روایت در روایات بسیار دیگری ذکر شده است که ربا به زنای با محارم مقایسه شده است. در بعضی هفتاد زنا در بعضی سی و سه و گاه ده یا بیست بار.
دلیل اختلاف در عدد به سبب این است که رباها با هم فرق دارند گاه ربایی اضعاف مضاعفه است و گاه ربا از شخص ضعیف است و گاه از شخص مضطر گرفته می شود و امثال آن در نتیجه جرم آن هم کم و زیاد می شود.
وسائل، باب 4 از ابواب تحریم الربا
حدیث 2: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص الرِّبَا وَ آكِلَهُ (کسی که مهمان ربا خوار می شود و ربا را می خورد) وَ بَائِعَهُ (کسی که ربا می گیرد) وَ مُشْتَرِيَهُ (کسی که ربا می دهد) وَ كَاتِبَهُ وَ شَاهِدَيْهِ (کسانی که پای معامله ی ربوی را امضا می کنند و شاهد هستند.)
این حدیث را عامه و اهل سنت نقل کرده اند. ظاهر لعن حرمت می باشد و حمل آن بر کراهت قرینه می خواهد.
این حدیث در کتب اهل سنت در سنن کبرای بیهقی ج 5 ص 275 ذکر شده است.
وسائل باب 1 از ابواب تحریم الربا
حدیث 2: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ أَخْبَثُ الْمَكَاسِبِ كَسْبُ الرِّبَا
این حدیث نشان می دهد که اخذ ربا حتی از معامله ی شراب، معامله ی تقلبی، خرید و فروش میته و غیره هم بدتر می باشد.
حدیث 13: الصدوق: وَ مِنْ أَلْفَاظِ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمُوجَزَةِ الَّتِي لَمْ يُسْبَقْ إِلَيْهَا شَرُّ الْمَكَاسِبِ كَسْبُ الرِّبَا
حدیث 17: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ هَلَاكاً ظَهَرَ فِيهِمُ الرِّبَا
این نشان می دهد که خداوند برای رباخواران عذاب دنیوی هم قائل می شود.
معنای (أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ هَلَاكاً) این است که مردم کاری مانند ربا را انجام می دهند که مستحق هلاک شوند. البته لازم نیست هلاک، شبیه عذاب های قوم لوط و غیره باشد بلکه می تواند در قالب بیماری های صعب العلاج، بیماری های روحی که در کشورهای متمدن است، بیماری های جدید و امثال آن باشد.
مستدرک الوسائل، ج 13، باب 1 از ابواب الربا
حدیث 10: الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ فِي لُبِّ اللُّبَابِ، عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ خَمْسَةُ أَشْيَاءَ تَقَعُ بِخَمْسَةِ أَشْيَاءَ وَ لَا بُدَّ لِتِلْكَ الْخَمْسَةِ مِنَ النَّارِ مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ عِلْمٍ (کسی که مسأله را نمی داند و به سراغ تجارت می رود) فَلَا بُدَّ لَهُ مِنْ أَكْلِ الرِّبَا وَ لَا بُدَّ لِآكِلِ الرِّبَا مِنَ النَّارِ
مضافا بر دلالت آیات و روایات، اجماع هم از شیعه و سنی بر حرمت ربا واقع شده است. در اصل حرمت ربا کسی تردیدی ندارد هر چند در شاخ و برگ آن اختلاف است.
دلالت عقل: رباخواری مصداق ظلم است. ان شاء الله در فلسفه ی تحریم ربا که مفصلا به آن خواهیم پرداخت خواهیم دید که یکی از فلسفه های آن ظلم است. حرمت ظلم از مستقلات عقلیه است.
همچنین رباخواری موجب فساد در جامعه است که هم نوعی ظلم است و هم قبیح می باشد.
البته اینکه چرا ظلم است و چرا موجب مفاسد می شود مطالبی است که از آیات و روایات استفاده می شود و باید آن را مورد بررسی قرار دهیم.
خلاصه اینکه ربا به ادله ی چهار گانه حرام می باشد.