عنوان
تلقیح مصنوعی
اصطلاحنامه
تلقیح (Inoculation) | تلقیح مصنوعی (Artificial insemination) | تلقیح مصنوعی انسان -- قوانین و مقررات -- ایران (Artificial insemination, Human -- Law and legislation -- Iran) | تلقیح مصنوعی انسان (Artificial insemination, Human) | تلقیح مصنوعی انسان (فقه) -- ایران (Artificial insemination, Human (Islamic law) -- Iran) | تلقیح مصنوعی انسان (فقه) (Artificial insemination, Human (Islamic law))
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1375/05/06
اندازه
11MB
زبان
فارسی
یادداشت
محدث قمی در سفینة البحار از امیر مؤمنان علی علیه السلام درباره ی پیامبر اکرم (ص) نقل می کند و می فرماید: فَبَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ ...
پیغمبری که در جامعه به او افتخار می کنیم برای هدفی مبعوث شده است. در آیات قرآن در مورد هدف از بعثت اهداف مختلفی ذکر شده است و ما در تفسیر پیام قرآن ده هدف را ذکر کرده ایم.
در حدیث مزبور به دو هدف اشاره شده است که با اهداف قرآن هماهنگ است و آن این است که مردم از عبادت بت ها به عبادت خداوند برسند و از اطاعت شیطان به اطاعت خداوند روی آورند. بنابراین هدف یکی خداپرستی خالص و دوم اطاعت پروردگار است.
تعبیر به وثن که همان بت است، معنای بسیار وسیعی دارد. مراد از آن صرفا بت و بت پرستی ای که در عصر جاهلیت بوده است نمی باشد. بت پرستی انواع دیگری دارد که هنوز ممکن است وجود داشته باشند. هرچند بت پرستی به شکل سنگ و چوب و یا به شکل ستاره و ماه و خورشید و امثال آن وجود ندارد ولی واقعیت این است که هر چیز که انسان را اطاعت خدا دور کند و به اطاعت خود معطوف دارد بت محسوب می شود.
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که روزی حضرت آمد و فرمود: سیاتی زمان علی امتی یعبدون الاوثان عرض کردند: أ یکون ذلک یا رسول الله؟ فرمود: نعم کل درهم عندهم صنم
در داستان درهم و دینار داستان عجیبی است که وقتی اولین درهمی در دنیا ضرب شد شیطان فریاد شوق انگیزی کشید و بعد درهم را برداشت و بوسید و روی چشمانش گذاشت و گفت: نور چشمان من و میوه ی دل من هستید ما ابالی من ابن آدم اذا عبدکما ان لا یعبد صنما و لا وثنا.
کسی که به خاطر حفظ مقام، حکم خدا را زیر پا می گذارد، مقام او بت اوست کسی که به خاطر علاقه به فرزندش امر به معروف و نهی از منکر را نادیده می گیرد و کارهای خلاف فرزندش را به او متذکر نمی شود فرزندش بت اوست. کسی که تسلیم هوی و هوس همسرش می شود و حکم خدا را فراموش می کند همسرش بت اوست.
از این بالاتر، در حدیث دیگری آمده است کل ما شغلک عن الله فهو صنمک؛ هر چیزی که تو را از خدا مشغول کند بت توست.
اگر چنین باشد بت پرستی هنوز در جامعه رواج دارد و به اشکال مختلف خود را عرضه می کند. اگر بعضی از دل ها را بشکافیم می بینیم در آن بت خانه ی بزرگی قرار دارد. دلی کعبه ی پروردگار است که کسی جز خدا در آن نباشد و اگر هم غیر خدا را می خواهد به خاطر خدا بخواهد، اگر به مال دنیا علاقه دارد برای این است که در مسیر طاعت خداوند آن را خرج کند.
خداوند پیامبر اکرم (ص) را مبعوث کرد که مردم فقط خدا را اطاعت و عبادت کنند. ایام میلاد با سعادت رسول خدا (ص) زمانی است که موجب می شود سیره ی آن حضرت را بازبینی کنیم و در آن دقت و تفکر نماییم.
شیطان هم مفهوم وسیعی دارد در قرآن آمده است که شیطان هم انس است و هم جن. شیطان به معنای موجودی است که طغیان گر است و کسی است که خودخواهی او موجب شد در مقابل خداوند سجده نکند.
در حدیث معروفی از امام صادق علیه السلام آمده است: مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ الشَّيْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّيْطَانَ؛ هر کس که گوش به سخن سخنرانی بدهد در واقع او را عبادت کرده است. اگر سخنران از خدا سخن می گوید عبادت خدا کرده است و اگر از شیطان سخن می گوید عبادت شیطان کرده است. (کافی، ج 6، ص 434، حدیث 24.)
باید حواسمان را جمع کنید که وقتی در نماز می گوییم: ایاک نعبد و ایاک نستعین و یا هنگامی در تشهد می گوید: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له دیگر به خداوند دروغ نگوییم. نماز یادآوری توحید است و توحید اطاعت خداوند را یادآوری می کند. باید حواسمان را جمع کنیم خداپرست باشیم، نه شیطان پرست، مقام پرست و دنیا پرست.
نکته ای پیرامون هفته ی وحدت: ما در زمانی زندگی می کنیم که دشمنان اسلام دست به دست همه داده اند تا اسلام را نابود کنند زیرا می بینند اسلام در افکار مردم دنیا به سرعت تأثیر می گذارد و نمی تواند مانع تبلیغات اسلامی شود و این مانع وحشت دشمن شده است.
عقل می گوید: باید مطابق آیه ی و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا عمل کرد. در برابر دشمنان متفق و متحد عقل و شرع حکم می کند که باید متحد بود تا موفق شد. هفته ی وحدت فرصت مناسبی برای تحقق به این امر است.
البته معنای وحدت این نیست که ما از شیعه بودن خود کناره بگیریم و یا مثلا عبارت اشهد ان علیا ولی الله را از اذان حذف کنیم. به عقیده ی ما این عبارت هرچند جزء اذان نیست ولی رمز تشیع می باشد و نباید از اذان حذف شود. همچنین معنای وحدت این نیست که به جای مهر بر فرش نماز بخوانیم و یا هنگام نماز دست بر دست بگذاریم. ما تمامی عقائد خود را حفظ می کنیم و در این حال بر مشترکات بسیاری که با اهل سنت داریم تأکید می کنیم. پیغمبر ما، قرآن، قبله و بسیاری از عبادات ما مانند نماز، حج، روزه و امر به معروف و نهی از منکر در ما مشترک است و باید بر حفظ آنها کوشش کنیم. همه می گوییم که باید مسلمانان را در سراسر جهان حمایت کنیم.
حتی از ما سؤال شده است که افرادی در پاکستان می گویند که اگر برای عزاداری امام حسین علیه السلام اقدام کنیم چه بسا جانمان به خطر می افتد. ما در جواب گفتیم که اقامه ی عزاداری برای آنها واجب است و برای حفظ آن هر اتفاقی بیفتد اشکالی ندارد.
موضوع: تلقیح مصنوعی
بحث در تلقیح مصنوعی است و ما ده صورت برای آن مطرح کردیم و قرار شد آنها را از نظر عنوان اولی و بعد از نظر عوارض و عناوین ثانوی مانند نظر و لمس حرام و از نظر فرزندی که متولد می شود بحث کنیم.
گفتیم اگر نطفه ی مردی را به همسرش تلقیح کنند اشکالی ندارد ولی اگر نطفه ی مرد اجنبی یا زن اجنبیه را به کسی تلقیح کنند اشکال دارد چه کسی که نطفه را در رحم او کار می گذارند همسر داشته باشد و یا نداشته باشد.
گفتیم بر حرمت این مورد چهار دلیل وجود دارد و دلیل اول آن دلالت روایات بود. در جلسه ی قبل یک روایت را خواندیم و اکنون به روایات دیگر می پردازیم.
وسائل ج 18 باب 13 از ابواب الزنا
حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الزِّنَا شَرٌّ أَوْ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ كَيْفَ صَارَ فِي الْخَمْرِ ثَمَانِينَ (چرا شرب خمر هشتاد ضربه شلاق دارد) وَ فِي الزِّنَا مِائَةً فَقَالَ يَا إِسْحَاقُ الْحَدُّ وَاحِدٌ وَ لَكِنْ زِيدَ هَذَا لِتَضْيِيعِهِ النُّطْفَةَ وَ لِوَضْعِهِ إِيَّاهَا فِي غَيْرِ الْمَوْضِعِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ (برای اینکه نطفه را ضایع کرده و نطفه را در جایی قرار داده است که خدا به آن امر نکرده بوده است.)
در این حدیث نظر، بیشتر به وضع نطفه در غیر محل است نه به خود عمل زنا.
وسائل ج 14 باب 4 از ابواب النکاح المحرم
حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَذَاباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَجُلًا أَقَرَّ نُطْفَتَهُ فِي رَحِمٍ يَحْرُمُ عَلَيْهِ
در این روایت هم سخن از انتقال نطفه به رحم غیر حلال است.
حدیث 2: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ النَّبِيُّ ص لَنْ يَعْمَلَ ابْنُ آدَمَ عَمَلًا أَعْظَمَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ رَجُلٍ قَتَلَ نَبِيّاً أَوْ إِمَاماً أَوْ هَدَمَ الْكَعْبَةَ الَّتِي جَعَلَهَا اللَّهُ قِبْلَةً لِعِبَادِهِ أَوْ أَفْرَغَ مَاءَهُ فِي امْرَأَةٍ حَرَاماً
این روایت مرسله است.
ذیل حدیث شاهد بر مدعا است حال اگر کسی بدون عمل مواقعه از بیرون افراغ ماء کند و رحم جذب کند باز مشمول این روایت است.
مستدرک الوسائل، ج 14 ابواب نکاح المحرم باب 4
حدیث 1: الْجَعْفَرِيَّاتُ، قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا مِنْ ذَنْبٍ أَعْظَمَ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعْدَ الشِّرْكِ مِنْ نُطْفَةِ حَرَامٍ وَضَعَهَا امْرُؤٌ فِي رَحِمٍ لَا تَحِلُّ لَهُ
حدیث 5: عَوَالِي اللآَّلِي، عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ مَا مِنْ ذَنْبٍ أَعْظَمَ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ نُطْفَةٍ يَضَعُهَا الرَّجُلُ فِي رَحِمٍ لَا يَحِلُّ لَه
در تمامی این روایات تکیه روی انتقال نطفه بود نه حرمت زنا.
ان قلت: این روایات منصرف است به جایی که انتقال نطفه به رحم حرام از طریق مواقعه و عمل زنا باشد زیرا مصداق آن در زمان صدور روایت فقط از طریق مواقعه بوده است.
قلت:
اولا: در آن زمان مصادیق دیگر نیز تصور می شده است و داستان مساحقه یک نمونه از آن است. همچنین می شد که بدون مواقعه افراغ ماء شود و رحم زن جذب نماید. اگر این حرام باشد بین این کار و بین اینکه طبیب با وسائل خاص این عمل را انجام دهد فرقی نیست و هر دو حرام می باشد.
ثانیا: وقتی در حدیثی روی عنوان خاصی عنایت می شود علامت آن است که دلیل اصلی همان عنوان بوده است و نظر چندانی به اسباب و چگونگی انجام آن نبوده است.
بله در مسأله ی زنا بدون انزال حد جَلد و رجم و امثال آن جاری می شود ولی فلسفه ی اصلی حرمت زنی همان افراغ ماء در رحم غیر حلال می باشد.