عنوان
قربانی در خارج از منی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1374/04/17
اندازه
15MB
زبان
فارسی
یادداشت
در منابع اهل سنت در کتاب شواهد التنزیل از سعید بن جبیر از ابن عباس آمده است: لما نزلت قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى قالوا يا رسول الله من هؤلاء الذين أمرنا الله بمودتهم قال علي و فاطمة و ولدهما (شواهد التنزیل ج 2 ص 189)
آیه ی مزبور که آیه ی مودت نامیده می شود از آیات بسیار پر محتوای قرآن مجید است. اگر منظور از این مودت دوستی ساده ای بود ممکن نبود اجر نبودت چنین مودّتی باشد. اجر مودّت باید چیزی همسنگ و همطراز مودّت باشد.
بنابراین معتقدیم که مسأله ی ولایت به خوبی از این آیه استفاده می شود زیرا مسأله ی ولایت است که می تواند اجر رسالت قرار بگیرد. ولایت به مسأله ی نبوت تمام شؤون نبوت را دارا است.
حاکم حَسَکانی نیشابوری ساکن حساکن از توابع نیشابور است که فردی سنی مذهب می باشد وکتاب او کتاب معروفی است.
در این روایت مسأله ی ولایت به عنوان اجر نبوت شناخته شده است و این همان است که خداوند می فرماید: (و ما سئلته من اجر فهو لکم) نبوت به سود ما و ولایت هم مکمل برنامه ی نبوت است و به سود ما می باشد و در واقع اجری از ما گرفته نشده است. از این رو آیه ی فوق با آیه ی (قل لا اسئلکم علیه اجرا) منافات ندارد.
مودّت و دوست داشتن اهل بیت چیزی بالاتر از آنی است که در اذهان ما وجود داشت. افراد گاه غرق گناه هستند ولی با این حال عاشق اهل بیت می باشند.
وقتی انسان به کسی علاقه دارد حتما به خاطر ویژگی ها و صفاتی که در او می بیند. یا طرف مقابل صفاتی دارد که موجب منافع مادی است. مثلا انسان به مادر و پدر علاقه و محبت دارد چون آنها کانون عاطفه و صمیمت هستند و انسان به این دو احتیاج دارد.
علاقه ی ما به اهل بیت به سبب جنبه های مادی و اموال و ثروت های آنها نیست. بنابراین برای جنبه های معنوی اهل بیت است. یعنی من علی علیه السلام و سایر اهل بیت را به خاطر علم، حلم، ایثار، فتوت، عبادت و ایمان و اخلاص و سایر مزایای بی نظیرش دوست دارم. اگر من این امتیازات را دوست دارم نشانه ی این دوستی این است که به سوی آن امتیازات حرکت کنم.
اگر انسان ادعای دوستی کند بدون اینکه هیچ شباهتی به آنها داشته باشد محبت او دروغین و عشق او غیر واقعی است.
شاعری بود به نام حاجب که در مورد امیر مؤمنان علیه السلام شعری گفته بود و آن اینکه:
حاجب! اگر معامله ی حشر با علی است من ضامنم که هر چه بخواهی گناه کن
شب در خواب امیر مؤمنان علیه السلام را دید و حضرت او را سرزنش کرد و گفت شعر خود را اصلاح کن و بگو
حاجب! اگر معامله ی حشر با علی است شرم ز رخ علی کن و کمتر گناه کن
محبت واقعی به اهل بیت انسان را تشویق به گام برداشت در مسیر کمال، معنویت و ارزش ها می کند نه اینکه چراغ سبزی برای گناه کردن و امید به بخشش باشد.
ما بعد از انقلاب اسلامی تکلیف بیشتری بر گردن داریم و باید با تاسی بر اهل بیت و با اعمال خود ارزش های انقلاب را برجسته کنیم و به جهانیان معرفی نماییم. رعایت نکردن این موارد موجب عقب افتادگی می باشد.
در روایت آمده است که شیعیان علی علیه السلام در میان طوائف انگشت نما بودند به گونه ای که گفته می شد اگر می خواهید به سفر روید و به زن و فرزند خود را می خواهید به انسان های امنی بسپارید بگردید و شیعیان علی علیه السلام را پیدا کنید که از آنها امن تر کسی وجود ندارد. اگر ودیعه ای دارید به آنها بسپارید.
معنای مودّت این است و باید سعی کنیم در این راه پیشگام باشیم.
موضوع: قربانی در خارج از منی
بحث در سقط جنین بود و امروز موقتا این بحث را رها می کنیم و به سراغ مسأله ی قربانی در منی می رویم و ان شاء الله از جلسه ی بعد بحث سقط جنین را دنباله می گیریم.
قربانی سه حالت دارد:
• گاه قربانی در منی انجام می شود و در همان جا مصرف می شود و ضایع نمی شود. در این حال باید در منی قربانی کرد و غیر از آنجا مجزی نیست.
• گاه قربانی در منی انجام می شود ولی در آنجا به اندازه ی کافی فقیر نیست در این حال قربانی بسته بندی می شود و به جاهای دیگر منتقل شده و مصرف می شود. در این حال هم واجب است قربانی در منی انجام شود و در جای دیگر مجزی نیست.
• حالت سوم این است که قربانی نه در منی مصرف می شود و نه در خارج منی و قربانی را بعد از ذبح از بین می ببرند یا مدفون می کنند و یا آتش می زنند. در این حال می گوییم اگر قربانی در منی انجام شود مجزی نیست و واجب است که قربانی را در جای دیگر انجام دهند.
در این حال باید پول قربانی را کنار بگذارند. مانند مواردی که در روایات آمده است اگر قربانی پیدا نشود باید پول آن را کنار گذاشت و وقتی پیدا شد قربانی کرد. در مورد ما نحن فیه هم هرچند قربانی هست ولی چون قربانی کردن آن کالعدم است باید پول آن را کنار گذاشت و وقتی به ایران برگشت در ماه ذی الحجه قربانی کند و اگر ماه ذی الحجه بگذرد در ذی الحجه ی سال بعد قربانی کند. همچنین می تواند از قبل هماهنگ کند که در ساعت معین از طرف او در شهر خود قربانی کنند و او تقصیر می کند و از احرام بیرون می آید.
در اینجا باید هفت نکته را بررسی کرد:
نکته ی اول: این مسأله از مسائل مستحدثه است و ابتلا به آن در حدود پنجاه سال قبل به بعد است. سابقا حاجیان کم بودند و غذای عربستان از خارج تأمین نمی شد و گوشت های قربانی همه مصرف می شد. از این رو اینکه می گویند از صدر اسلام تا به حال کسی چنین فتوایی نداده است کلام صحیحی نیست زیرا فقط حدود نیم قرن است که مشکل عدم مصرف قربانی پیش آمده است.
برای اینکه بدانیم قربانی ها در زمان پیامبر اکرم (ص) و معصومین علیهم السلام مصرف می شده است می توانیم به دو روایت مراجعه کنیم.
وسائل ج 10 ابواب ذبح باب 41
حدیث 4: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ كَانَ النَّبِيُّ ص نَهَى أَنْ تُحْبَسَ لُحُومُ الْأَضَاحِيِّ فَوْقَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ مِنْ أَجْلِ الْحَاجَةِ فَأَمَّا الْيَوْمَ فَلَا بَأْسَ بِهِ
یعنی در زمان پیامبر اکرم (ص) به سبب حاجتی که مردم به گوشت قربانی داشتند نهی فرمود که بیش از سه روز آنها را نگه دارند ولی امام باقر علیه السلام می فرماید: امروزه به سبب کم شدن حاجت می توان بیش از سه روز آن را نگه داشت. البته این به معنای نابود کردن گوشت نیست بلکه به این معنا است که بعد از سه روز به مصرف برسانید.
حدیث 6: قَالَ الصَّدُوقُ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كُنَّا نَنْهَى عَنْ إِخْرَاجِ لُحُومِ الْأَضَاحِيِّ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ لِقِلَّةِ اللَّحْمِ وَ كَثْرَةِ النَّاسِ فَأَمَّا الْيَوْمَ فَقَدْ كَثُرَ اللَّحْمُ وَ قَلَّ النَّاسُ فَلَا بَأْسَ بِإِخْرَاجِهِ
این روایت مرسله است ولی چون صدوق به عبارت (قال) آن را به امام صادق علیه السلام نسبت می دهد علامت آن است که به سند اعتماد داشته است.
معنای این حدیث این است که تمام گوشت ها در زمان رسول خدا (ص) مصرف می شده است و بعدها این احتیاج کم شد و اجازه داده می شود این گوشت به نقاط دیگر منتقل شده و مصرف شود (البته اینکه گوشت را نابود کنند اجازه داده نشده است.)
ما تمام احادیث باب ذبح را دیدیم و حتی یک حدیث وارد نشده است که بگوید فقط ریختن خون موضوعیت دارد و می توان قربانی را دور ریخت
نکته ی دوم این است که قربانگاه هایی که امروزه در منی است تقریبا همه اش خارج از منی است. این در حالی است که واجب است قربانی داخل منی باشد از این رو کسانی که در آنجا قربانی می کنند داخل منی قربانی نمی کنند. (فقط بخش کوچکی داخل منی می باشد.) علماء هم از باب قاعده ی المیسور قربانی را در آنجا جایز می دانند. بنابراین قربانی در آنها همانند قربانی در خانه همه خارج از منی است الاقرب فالاقرب هم بر اساس قاعده ی میسور می باشد و الا آیه و روایتی بر جواز قربانی در خارج از منی وارد نشده است.
نکته ی سوم اینکه اطلاقات تمامی روایات و آیاتی که در مورد قربانی است موردی که قربانی بلا مصرف باشد را شامل نمی شود. یعنی اطلاقی ندارد که قربانی بلا مصرف را شامل شود. بنابراین قربانی ای که بلا مصرف است داخل در اطلاقات نیست. روایت خاص هم نداریم که بگوید صرف خون ریختن موضوعیت دارد. جو صدور آیات و روایات جوی بوده است که در آن کل قربانی مصرف می شده است.
در آیه ی 37 و 38 سوره ی حج می خوانیم: وَ الْبُدْنَ (شترهای چاق و فربه) جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيها خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْها صَوافَّ (پاهایشان را ببندید تا تکان نخورند) فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها (به پهلو افتاد و مرد) فَكُلُوا مِنْه وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ (فقیر قانع) وَ الْمُعْتَر (فقیر اعتراض کننده) كَذلِكَ سَخَّرْناها لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ (یعنی تقوا معیار و اساس کار است و آنچه به خدا می رسد خلوص نیست و تقوای شما است.)
بعضی از از (فکلوا) استفاده ی وجوب کرده اند یعنی قربانی کننده باید از قربانی اش کمی بخورد ولی حق این است که ای امر از باب رفع توهم حذر است یعنی مردم فکر می کردند که از گوشت قربانی نمی شود خورد و خداوند می فرماید: چنین نیست شما می توانید از آن مصرف کنید.
به هر حال از (فکلوا) چه دلالت بر وجوب داشته باشد و یا استحباب و یا جواز و از (وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَر) که یقینا دلالت بر وجوب دارد استفاده می شود که باید قربانی را مصرف کرد.
البته باید دانست که اگر کسی حتی عمدا هم قربانی نکند حجش باطل نیست و جزء ارکان حج نمی باشد.
نکته ی چهارم: سلمنا اطلاقی داشته باشیم که هدف فقط ریختن خون و گذشتن از مال باشد. در این حال بین اطلاقات ادله ی قربانی و اطلاقات ادله ی حرمت اسراف تعارض می شود.
اسلامی که می گوید اگر نصف لیوان آب می خوری نصف دیگر را دور نزید و دور ریختن آن حرام است. آیا اجازه می دهد میلیون ها تومان گوشت حلال از بین برود؟
در این حال هرچند نسبت بین اطلاق دو ادله ی فوق عموم من وجه است ولی قوت و قدرت با اطلاقات ادله ی اسراف است.
هرچند دولت عربستان دور می ریزد ولی من می توانم کاری کنم که او دور نریزد و آن اینکه قربانی را در ماه ذی الحجه در مکان دیگری انجام دهم که از آن استفاده شود.
نکته ی پنجم: از مویدات ما روایات و آیات محصور و مصدود است. محصور کسی است که بیمار است و نمی تواند به حج رود و مصدود کسی است که جلوی او را گرفتند و نگذاشتند به حج رود. آیات و روایات بیان می کنند که اگر نتوانستید قربانی را به منی برسانید در همان جا قربانی کنید. بنابراین می شود خارج از منی هم قربانی کرد.