عنوان
مسائل مستحدثه،سرایت بیماری، مسائل پزشکی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1399/02/08
اندازه
16MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث در رابطه با امراض مسری بود. گفتیم به حسب مستفاد از روایات، مؤمنین نیز ممکن است به این بیماری ها مبتلی شوند. ابتلای به سختی ها و مشکلات، منافاتی با ایمان و عصمت ندارد. به این مناسبت به دو آیه از قرآن اشاره کردیم که ممکن بود از آنها استفاده شود که مصیبت و گرفتاری مجازات عمل است و به خاطر گناهی است که از او سر زده است. گفتیم این دو آیه با روایات منافاتی ندارد و وجوهی برای جمع بین این آیات و روایات بیان شد.
1وجوه جمع میان آیات و روایات در مورد ابتلای معصومین
مرحوم ملاصالح مازندرانی چند وجه برای جمع بین آیات و روایات بیان کردند.
بیان اول این بود که آیه ﴿وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِير﴾[1] شامل معصومین علیهم السلام نیز می باشد لکن چون معصوم گناه نمی کند مراد از ﴿ كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ ﴾ برای معصوم ترک اولی است.
بیان دوم ایشان این بود که مصیبت و گرفتاری معصومین علیهم السلام به خاطر ترفیع درجه است. معصومین علیهم السلام از عموم آیه تخصیصا خارج هستند.
بیان سوم این بود که مراد از ﴿ كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ ﴾ کسب امت او و هم نوع و جنس اوست. مراد از ید، جنس است.
دو احتمال نیز ما بیان کردیم.
یکی اینکه گفتیم مخاطب به آیه معلوم نیست شامل معصوم شود. شاید مراد از آیه خصوص گناه کاران باشد، در نتیجه معصومین علیهم السلام تخصصا از عموم آیه خارج اند.
بیان دیگر ما این بود که مخاطب به آیه مردم هستند که شامل معصومین علیهم السلام نیز می باشد و شمول آن به اعتبار مجموع است و نه به اعتبار جمیع؛ در نتیجه معنای آیه اینگونه می شود: «مصیبتی که عارض می شود حتی بر انبیاء، به خاطر کسب امت است». انتساب «ید» به همه، به خاطر این نیست که همه در انجام معصیت مشترک بوده اند بلکه به این اعتبار است که امت مشتمل بر فاعل معصیت است. مثلا می گویند کشتی به خاطر فعل سرنشینان غرق شد. این به این معنا نیست که همه در غرق کشتی دخیل بوده اند بلکه عده ای دخیل در غرق کردن کشتی بوده اند؛ در جایی که بعضی باعث غرق شدن کشتی شده باشند.
شاید مراد ملاصالح مازندرانی که فرمود به اعتبار جنس، همین احتمال اخیر ما باشد.
به هر حال ما ناچار هستیم که با فرض عمومیت داشتن، آیه را به وسیله برخی از روایاتی که به همین عنوان آمده است تخصیص بزنیم.
یکی از این روایات روایت علی بن رئاب است که در آن آمده است: «عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، و عليّ بن إبراهيم، عن أبيه جميعا، عن ابن محبوب، عن عليّ بن رئاب قال: سألت أبا عبد اللّه عليه السّلام عن قول اللّه عزّ و جلّ: وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ أ رأيت ما أصاب عليّا و أهل بيته عليهم السّلام من بعده هو بما كسبت أيديهم و هم أهل بيت طهارة معصومون فقال:إنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله كان يتوب إلى اللّه و يستغفره في كلّ يوم و ليلة مائة مرّة من غير ذنب، إنّ اللّه يخصّ أولياءه بالمصائب ليأجرهم عليها من غير ذنب»[2] . این روایت مخصص عموم آیه است.
روایت دیگر روایت مرفوعه علی بن ابراهیم است که در آن آمده است: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رَفَعَهُ قَالَ: لَمَّا حُمِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ص إِلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ فَأُوقِفَ بَيْنَ يَدَيْهِ قَالَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ- وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع لَيْسَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِينَا إِنَّ فِينَا قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسِيرٌ»[3] حضرت می فرمایند این آیه در رابطه با ما اهل بیت علیهم السلام نیست.
2بررسی وقوع سرایت در بیماری و آثار آن
بحث دیگر وقوع و عدم وقوع سرایت و بیماری است که قبلا نیز به آن اشاره شد. ممکن است به برخی از روایات استناد شود برای اثبات این که سرایت امر حق و واقعی نیست. ما این بحث وقوع سرایت را در سه مرحله دنبال می کنیم. یکی به حسب نصوص شرعی. دیگری بررسی کلمات فقها است و اینکه آیا فقها ملتزم به سرایت بیماری هستند یا نه؟ مرحله سوم بحث آثار پذیرش سرایت، در ابواب مختلف فقه است.
2.1نصوص دال بر عدم سرایت بیماری
در روایتی که مشهور بین فریقین است چنین آمده است: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ أَخْبَرَنَا النَّضْرُ بْنُ قِرْوَاشٍ الْجَمَّالُ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الْجِمَالِ يَكُونُ بِهَا الْجَرَبُ أَعْزِلُهَا مِنْ إِبِلِي مَخَافَةَ أَنْ يُعْدِيَهَا جَرَبُهَا وَ الدَّابَّةُ رُبَّمَا صَفَرْتُ لَهَا حَتَّى تَشْرَبَ الْمَاءَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ أَعْرَابِيّاً أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أُصِيبُ الشَّاةَ وَ الْبَقَرَةَ وَ النَّاقَةَ بِالثَّمَنِ الْيَسِيرِ وَ بِهَا جَرَبٌ فَأَكْرَهُ شِرَاءَهَا مَخَافَةَ أَنْ يُعْدِيَ ذَلِكَ الْجَرَبُ إِبِلِي وَ غَنَمِي فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا أَعْرَابِيُّ فَمَنْ أَعْدَى الْأَوَّلَ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا عَدْوَى وَ لَا طِيَرَةَ وَ لَا هَامَةَ وَ لَا شُؤْمَ وَ لَا صَفَرَ وَ لَا رَضَاعَ بَعْدَ فِصَالٍ وَ لَا تَعَرُّبَ بَعْدَ هِجْرَةٍ وَ لَا صَمْتَ يَوْماً إِلَى اللَّيْلِ وَ لَا طَلَاقَ قَبْلَ النِّكَاحِ وَ لَا عِتْقَ قَبْلَ مِلْكٍ وَ لَا يُتْمَ بَعْدَ إِدْرَاكٍ»[4] فقه الحدیث این روایت قبلا بیان شد.
تقریب فقره «فَمَنْ أَعْدَى الْأَوَّلَ» این است که حتما سببی برای بیماری غیر از سرایت وجود دارد؛ به دلیل اینکه اولین بیماری به واسطه سرایت نبوده است. اگر سببی غیر از سرایت بیماری وجود داشته، نمی توانید ثابت کنید بیماری های بعد از بیماری اول، به واسطه سرایت بوده است بلکه همان سبب اول می تواند موجب بیماری شود. حضرت نمی خواهند ثابت کنند که با وجود سبب اول، نمی تواند سبب دیگری وجود داشته باشد بلکه می خواهند بفرمایند با وجود سببی غیر از سرایت، نمی توان اثبات کرد که تأثیر به سبب دیگری به عنوان سرایت بوده است. یعنی با وجود سببی غیر از سرایت، نمی توان به طور جزم گفت سبب دیگر بیماری، سرایت است و شاید موارد دیگری که شما خیال می کنید به وسیله سرایت صورت گرفته، توسط همان سبب اول که غیر از عدوی است باشد.
افراد واقع شده در سند این روایت همگی ثقه هستند ولی نضر بن قرواش توثیق خاص ندارد، ولی به خاطر شهرت مضمون این فقره از روایت «لا عدوی» این روایت معتمد است.