عنوان
جواز نظر و لمس بیمار توسط پزشک ،مسائل پزشکی ،مسائل مستحدثه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1398/07/10
اندازه
14MB
زبان
فارسی
یادداشت
-لمس کردن و نظر کردن به بیمار توسط پزشک
-مقتضای قاعده در لمس و نظر کردن به بیمار توسط پزشک
مسائل پزشکی
بحث در مسائل پزشکی است بر اساس ترتیبی که در استفتاآت مرحوم تبریزی آمده است. مسأله اول که در کلام ایشان ذکر شده بحث لمس و نظر بیمار توسط پزشک و پرستاری است که از نظر جنسیت مذکر و مؤنث بودن مخالف بیمار است.
لمس کردن و نظر کردن به بیمار توسط پزشک
بحثی که مطرح است این است که آیا پزشکی که جنسیت او مخالف بیمار است می تواند به مواضعی از بدن بیمار که شرعا مجاز به نگاه کردن نیست نظر کند و یا بدن بیمار را لمس کند؟ باید ببینیم که قاعده در لمس و نظر چیست؟ و آیا پزشک از این قاعده مستثنی هست یا نه؟
مقتضای قاعده در لمس و نظر کردن به بیمار توسط پزشک
اصل این بحث که آیا لمس و نظر جایز هست یا نه مفصلا در کتاب نکاح باید دنبال شود. ولکن به خاطر احتیاج به این مطلب این مسأله را به طور اجمال اشاره می کنیم. محصل کلام این است که نظر کردن به اجنبی به حسب قاعده جایز نیست مگر مواردی که استثناء شده است. لمس هم مانند نظر است که علی القاعده جایز نیست. دلیل این مطلب هم آیه شریفه است که فرموده است: ﴿ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ . وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لاَ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾[1] مفاد آیه امر به غض است. مقتضای اطلاق آیه این است که نظر به تمام بدن جنس مخالف، حرام است و استثناء وجه و کفین در زن ها و بعضی مواضع بدن مرد مثل مو و دست ها تا مرفق و ... به وسیلهی دلیل خاص است. ولی اطلاق آیه در غیر از مواردی که تخصیص خورده است محکم است و مقتضای اطلاق آیه این است که در حرمت نظر فرقی بین موارد علاج و غیر موارد علاج نیست. نکته ای باید تذکر داده شود و آن هم اینکه بعید است آیه دلالت بر مطلق جنس مخالف داشته باشد و مواردی مانند طفل شیرخوار را شامل شود، بلکه به حسب مناسبات حکم و موضوع مواردی را که در معرض افتتان و به گناه افتادن است، بیان می کند. پس مقتضای اطلاق آیه حرمت نظر به اجنبی است مگر اینکه دلیل خاص بر جواز داشته باشیم. از این حرمت موارد ضرری و حرجی به خاطر ادله رفع اضطرار و حرج استثناء شده است. پس به مقتضای اطلاقات ادله رفع ضرر و حرج در مواردی که اضطرار و حرج باشد پزشک مجوز نظر دارد. البته صرف اینکه حکم شرع در فرض اضطرار و حرج جواز نظر است، مجوز نظر نیست بلکه باید نظر برای معالجه اضطراری باشد و اگر جایی پزشک هم جنس دارد، دیگر اضطراری نیست. یا اینکه ممکن است معالجهی خاصی اضطراری نباشد مثل عمل جراحی زیبایی بینی برای کسانی که فقط به خاطر زیبایی بینی (و نه درمان) به پزشک غیر هم جنس رجوع می کنند.
حکم تداوی در بیماری به وسیله لمس و نظر، مانند حکم اکل و شرب محرمات است به خاطر تداوی در حال اضطرار. همانطور که در حال اضطرار شرب خمر برای بیمار جایز می شود در حال اضرار نظر و لمس هم جایز می شود. البته اشکال نکنید که در روایات آمده است که خدا شفا را در محرمات قرار نداده است مانند «لَيْسَ فِي حَرَامٍ شِفَاءٌ»[2] پس تداوی به محرمات جایز نیست. زیرا در کتاب مبسوط توضیح داده ایم که این اشکال وارد نیست زیرا دلالت این روایات بالاطلاق است و موردش اضطرار نیست. این مثل حرمت نظری هست که در بعضی از نصوص علاج مطرح شده است. مثلا در روایت آمده است « عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ يَكُونُ بِهَا الْجُرْحُ فِي فَخِذِهَا أَوْ بَطْنِهَا أَوْ عَضُدِهَا هَلْ يَصْلُحُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهِ يُعَالِجُهُ قَالَ لا»[3] این عدم جواز نظر به جنس مخالف، بالاطلاق است. این اطلاقات محکوم ادله نفی ضرر و حرج است. پس مقتضای قاعده این شد که نظر به جنس مخالف با ضابطه ای که گفتیم جایز نیست مگر در حالت اضطرار و حرج، و فرقی هم بین مقام علاج و غیر علاج نیست.