عنوان
مقوّمات غیبت،مبحث غیبت،مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1397/02/02
اندازه
17MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با مصادیق غیبت بود. در اینجا مسائلی را مطرح میکنیم که آیا از مصادیق غیبت هست یا نه؟ یکی از مسائلی که مسلّماً حرمت دارد ولی اینکه از مصادیق غیبت باشد، مورد بحث میباشد و آن این است که اگر کسی چیزی را بگوید که باعث مهانت مؤمن شود و مؤمنی را تحقیر کند، تحقیر شدن مؤمن ایذاء مؤمن محسوب شده و از این جهت حرمت دارد، اما آیا عنوان غیبت هم بر آن صدق میکند یا نه؟
در بحث غیبت دو مطلب وجود دارد: یکی اینکه غیبت یعنی: «ذکرک اخاک بما یکره»[1] روایت مستفیضهای داشتیم که دلالت میکرد بر اینکه امر ظاهر غیبت نیست. «الغیبة أن تقول فی اخیک ما ستره الله علیه و اما الظاهر مثل الحدّة و العجلة فلا»[2] در این روایت تفصیل داده بین امر ظاهر و مخفی که اگر امر مخفی را بیان کنید غیبت است و اگر امر ظاهر بیان شود غیبت نیست.
حال اگر شخصی در مورد شخص دیگر حرفی بزند که باعث تحقیر او شود و امر ظاهری را بیان کند که بر دیگران مخفی نیست، مسلّماً آن شخص ناراحت میشود، پس در اینجا «ذکرک اخاک بما یکره» صدق میکند، اما از طرفی روایات دیگر میگوید امر ظاهر غیبت نیست.
مرحوم شیخ میفرمایند که جمع بین این دو دسته از روایات این است که اگر بیان عیب ظاهر همراه با قصد انتقاص باشد، غیبت است و اگر همراه با قصد انتقاص و کوچک کردن طرف مقابل نباشد، غیبت نیست.[3]
به نظر ما اگر باعث تحقیر و مهانت شود غیبت است و مطلقاً حرام است. اینکه گفته شده امر ظاهر غیبت نیست، منظور، امر ظاهری است که باعث کراهت نشود. لذا قصد انتقاص تأثیری ندارد چون قصد انتقاص برای مقام ثبوت است نه اثبات. اینکه شخصی در مقام اثبات اهانت کرده باشد و بعداً بگوید قصد نداشتم، این قصد در مقام اثبات تأثیری ندارد. هرچند قصد انتقاص در مقام ثبوت، اگر مطابق با واقع باشد، تأثیر دارد.
مسئله سوّم: در مورد حکم این مورد است که آنچه بیان میشود نقص ظاهری برای شنونده باشد و از اوصافی باشد که مذمّت را میرساند یا قصد متکلّم مذمّت به خاطر وجود آن وصف است.
مرحوم شیخ در این رابطه میفرماید: اگر از اوصافی باشد که مشعر به مذمّت است مثل کور و شَل یا قصد متکلّم سرزنش کردن و مذمّت است، در حرمت مورد دوّم یعنی سرزنش و مذمّت شکی نیست بلکه در مورد اوصافی که مشعر به ذم هستند نیز همینطور است و حرام میباشند.[4]
به نظر ما این فرمایش صحیح است چون عرفاً غیبت صدق میکند و کراهت در اینجا وجود دارد علاوه بر اینکه مصداق ایذاء مؤمن هم است.
دلیل این قول هم عموم روایاتی است که دلالت بر حرمت ایذاء مؤمن و اهانت به مؤمن میکند و همچنین روایاتی که دلالت میکنند بر حرمت نسبت دادن القاب زشت به دیگران و سرزنش مؤمن به خاطر گناهی که مرتکب شدهاند. در دستهای از روایات آمده که: «من عيّر مؤمنا بذنب لم يمت حتى يركبه»[5] کسی که مؤمنی را به خاطر گناهی که مرتکب شده سرزنش کند، نمیمیرد تا اینکه خودش مرتکب و مبتلا به آن گناه شود.[6]
البته در اینجا ممکن است عدّهای به خاطر ایذاء حرام بدانند اما به نظر ما غیبت صدق میکند.
مسئله چهارم: اگر مطلب گفته شده نقص ظاهری برای سامع باشد و از اوصاف مشعر به ذم باشد یا قصد متکلّم تعییر و مذمت به خاطر وجود آن عیب باشد، آیا غیبت شمرده میشود؟
مرحوم شیخ میفرماید: ظاهر مستفیضه این است که غیبت شمرده نمیشود و ظاهر روایات دیگری که گذشت بنابر ارجاع کراهت در آنها به کراهت کلامی که در مورد دیگران گفته میشود، همچنین کلام اهل لغت غیر از صحاح، این است که غیبت شمرده میشود؛ اما عمل به مستفیضه قوی است پس غیبت محسوب نمیشود هرچند ظاهر کلمات اکثر علما خلاف این مستفیضه است؛ اما از این جهت که ایذاء مؤمن است حرام است.[7]
اما به نظر ما عنوان غیبت صدق میکند، «ذکرک اخاک بما یکره» است و از لغت و روایات هم همین مطلب استفاده میشود و مشهور علما هم همین را گفتهاند.