عنوان
مستثنیات از حرمت غناء،مبحث غناء،مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1396/10/16
اندازه
15MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته:
بحث در رابطه با استثنای غناء در قرآن، از حرمت غناء بود. برخی از فقهاء غنا، در قرآن را جایز شمردهاند. مستند آنها روایاتی بود که تعدادی از آنها را در جلسات گذشته بررسی کردیم. حال به بررسی ادامه این روایات خواهیم پرداخت.
روایت دوازدهم: محَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ[1] فِي آخِرِ السَّرَائِرِ[2] نَقْلا مِنْ کتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ[3] عَنِ الْعَبَّاسِ[4] عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى[5] عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ[6] قَالَ: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) الرَّجُلُ لَا يَرَى أَنَّهُ صَنَعَ شَيْئاً فِي الدُّعَاءِ وَ فِي الْقِرَاءَةِ حَتَّى يَرْفَعَ صَوْتَهُ فَقَالَ: لَا بَأْسَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ (ع) کانَ أَحْسَنَ النَّاسِ صَوْتاً بِالْقُرْآنِ وَ کانَ يَرْفَعُ صَوْتَهُ حَتَّى يُسْمِعَهُ أَهْلَ الدَّارِ وَ إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) کانَ أَحْسَنَ النَّاسِ صَوْتاً بِالْقُرْآنِ وَ کانَ إِذَا قَامَ مِنَ اللَّيْلِ وَ قَرَأَ رَفَعَ صَوْتَهُ فَيَمُرُّ بِهِ مَارُّ الطَّرِيقِ مِنَ السَّاقِينَ وَ غَيْرِهِمْ فَيَقُومُونَ فَيَسْتَمِعُونَ إِلَى قِرَاءَتِهِ».[7]
در این حدیث راوی از امام میپرسد که آیا میتوان قرآن و دعاء را با صدای بلند خواند؟ امام در پاسخ این شکل خواندن قرآن را جائز شمرده و آن را به عنوان سیره اهل بیت معرّفی میکنند؛ و از امام سجّاد و امام باقر نقل میکنند که ایشان نیز قرآن را با صدای بلند میخواندند و آنقدر صدای ایشان زیبا بوده است که عابرین نمیتوانستند از شنیدن آن صرفنظر کنند.
این روایت سند صحیحی دارد؛ ولی نظارتی بر بحث غناء ندارد. بلکه دلالت بر رجحان خواندن قرآن به صوت حسن میکند. ولی با این حال برخی از فقهاء مثل مرحوم نراقی بدان استناد کردهاند.[8]
روایت سیزدهم: الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِيُّ[9] فِي مَجْمَعِ الْبَيَان[10] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ[11] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): «فِي قَوْلِهِ- تَعَالَى: {... وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً}قَالَ: هُوَ أَنْ تَتَمَکثَ فِيهِ وَ تُحَسِّنَ بِهِ صَوْتَک».[12]
این روایت مرفوعه بوده و سند ضعیفی دارد؛ و قابل اتّکاء نیست. ولی اگر در رابطه با غناء میبود به عنوان مؤیّد میتواند مطرح باشد در حالی که این روایت در تفسیر چگونه ترتیل خواندن قرآن است.
روایت چهاردهم: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ[13] في عیون الأخبار عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الْجِعَابِيِّ[14] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ التَّمِيمِيِّ[15] عَنْ أَبِيهِ[16] عَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: «حَسِّنُوا الْقُرْآنَ بِأَصْوَاتِکمْ فَإِنَّ الصَّوْتَ الْحَسَنَ يَزِيدُ الْقُرْآنَ حُسْناً».[17]
این روایت هم به جهت دو نفر مهمل در طریق آن، ضعیف است و هم ارتباطی با بحث غناء ندارد؛ بحث از خوب خواندن و زیبا خواندن قرآن است.
روایت پانزدهم: الإختصاص، بصائر الدرجات، مُوسَى بْنُ عُمَرَ[18] عَنِ الْمِيثَمِيِّ[19] عَنْ سَمَاعَةَ[20] عَنْ شَيْخٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ[21] (ع) قَالَ: «جِئْنَا نُرِيدُ الدُّخُولَ عَلَيْهِ فَلَمَّا صِرْنَا بِالدِّهْلِيزِ سَمِعْنَا قِرَاءَةً بِالسُّرْيَانِيَّةِ بِصَوْتٍ حَسَنٍ يَقْرَأُ وَ يَبْکي حَتَّى أَبْکى بَعْضَنَا».[22]
در این روایت که البته به جهت ارسالی که دارد، نمیتواند مورد استناد قرار گیرد؛ و در ثانی این گزارشی که از قرائت امام میشود، هیچ ارتباطی به بحث غناء ندارد.
روایت شانزدهم: الإختصاص، بصائر الدرجات مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ[23] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ[24] عَنْ مُوسَى النُّمَيْرِيِّ[25] قَالَ: «جِئْنَا إِلَى بَابِ أَبِي جَعْفَر (ع) نَسْتَأْذِنُ عَلَيْهِ فَسَمِعْنَا صَوْتاً حَزِيناً يَقْرَأُ بِالْعِبْرَانِيَّةِ فَبَکيْنَا حَيْثُ سَمِعْنَا الصَّوْتَ وَ (ظَنَنَّا أَنَّهُ بَعَثَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْکتَابِ يَسْتَقْرِئُهُ فَأَذِنَ لَنَا فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ فَلَمْ نَرَ عِنْدَهُ أَحَداً فَقُلْنَا أَصْلَحَک اللَّهُ سَمِعْنَا صَوْتاً بِالْعِبْرَانِيَّةِ فَظَنَنَّا أَنَّک بَعَثْتَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْکتَابِ تَسْتَقْرِئُهُ قَالَ (ع): لَا وَ لَکنْ ذَکرْتُ مُنَاجَاةَ إِلْيَا لِرَبِّهِ فَبَکيْتُ مِنْ ذَلِک ...».[26]
این روایت مانند روایت قبل گزارشی است از خواندن مناجاتی از الیاس نبی به زبان عبری به صوتی زیبا که شنوندگان را متأثّر نموده است. در این روایت بحث از غناء نیست تا بتوانیم بدان استناد کنیم.
روایت هفدهم: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ عَلِيَّ بْن الْحُسَيْنِ (ع) عَنْ شِرَاءِ جَارِيَةٍ لَهَا صَوْتٌ فَقَالَ: «مَا عَلَيْکَ لَوِ اشْتَرَيْتَهَا فَذَکّرَتْک الْجَنَّةَ (يَعْنِي بِقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ الزُّهْدِ وَ الْفَضَائِلِ الَّتِي لَيْسَتْ بِغِنَاءٍ فَأَمَّا الْغِنَاءُ فَمَحْظُورٌ)».[27]
این جملهای که در پرانتز قرارش دادیم، دارای دو احتمال است. یک احتمال در آن این است که کلام صدوق ذیل روایت امام باشد. در این صورت کلام امام تا جایی که میفرماید تو را به یاد بهشت بیندازد، تمام میشود؛ اما احتمال دیگر این است که این کلام خود امام سجّاد باشد. اگر کلام خود امام باشد، حجّت بوده و این روایت اساس در باب میشود؛ زیرا جمع در روایات باب خواهد بود. اگر قرآن را به سبکی بخوانیم که ما را به یاد خدا بیندازد، حلال بوده و در غیر این صورت و غنائی بودن صوت حرام میشود.
امّا در مصدر این جمله ذیل از کلام مرحوم صدوق بوده و از روایت نیست. در این صورت بحث در رابطه با جاریهای است که شخص را به یاد خدا میاندازد و ربطی به بحث غناء نخواهد داشت.[28]
مرحوم امام خمینی نیز این روایت را اگر ذیل آن از کلام امام سجاد بوده باشد، شاهد بر تمام روایات وارد در این موضوع و جمع میان آنها میپندارد؛ اما اگر از کلام صدوق باشد که خود ایشان اقرب را همین میدانند، صوت جاریه که در روایت از آن سؤال میشود محمول بر صدای خوش است. چه اینکه اساساً صوت به معنی غناء در زمان امام سجّاد (ع) اصطلاحی رایج نبوده است؛ و پس از آن و در دوران هارونالرشید به این معنی رایج شد؛ و از سویی دیگر نکره بودن صوت در بیان روایت، دلالت بر همین نوعی از زیبایی در صدا میکند.[29]