عنوان
مستثنیات از حرمت غناء،مبحث غناء،مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1396/10/04
اندازه
14MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با جواز غنای مغنّیه در عروسی بود. مسألهای مطرح شد که آیا میتوان قائل به تعدّی شد. یعنی به جای مغنّیه مرد مغنّی بخواند. و یا مغنّیه نه در عروسی بلکه در سایر مجالس زنانه بخواند. آیا میتوان قائل به تعدّی شد؟
جواز غنای مغنّی و مغنّیه در مجالس مؤمنین
ما عرض کردیم حقّ این است که غنای مغنّیه در تمام مجالس زنانه جائز است. دلیل ما صحیحه علی بن جعفر بود که حضرت در اعیاد و مناسبتهای مبارک مذهبی هم به شروط پیشگفته-مثل عدم اختلاط زنان و مردان-غنای مغنّیه را جائز میشمارند. عرض کردیم آیتالله مکارم هم در دو کتاب استدلالی خود این قول را پذیرفتهاند.
امّا صاحب جواهر این قول را نمیپذیرفتند و قائل به لزوم انحصار حکم جواز در عروسی هستند. و غنای مغنّیه هم حلال بود و غنای مغنّی باز نمیتواند جائز شمرده شود.[1]
به نظر ما این قول صحیح نیست. مجموع آنچه از روایات به دست میآید، اگر مؤمنین در یک مجلس جمع هستند و مناسبت هم مذهبی و الهی است، برای شادی با حفظ حدود و عدم اقتران به معاصی غنائی خوانده شود، اشکالی ندارد؛ زیرا آنچه مهم است و باید مورد ملاحظه قرار گیرد عدم زمینهسازی غناء برای سایر معاصی است. مجالس فسق و فجور کارکرد متفاوتی برای غناء فراهم میکند؛ زیرا در این مجالس ارتکاب معاصی یکباره رخ نداده و غناء نقشی در تمهید و زمینهسازی معاصی دارد. امّا اگر عدهای از مؤمنین جمع بوده و باتقوا هستند و مرتکب گناهی نمیشوند، چه ایرادی دارد که به روایات عمل کرده و قائل به جواز و حلّیت غناء شویم. به نظر ما ایرادی ندارد.
استثنای حُداء از حرمت غناء
یکی از مواردی که در کتب فقهاء به استثنای آن از حرمت غناء پرداخته شده است. حداء به آن صوتی میگویند که ساربان شتران برای شترها میخوانده است تا آنها را راه ببرد. برخی قائل شدهاند این حداء که صدای خوشی بوده و شترها با شنیدن آن حرکت میکردند، از حرمت غناء بیرون بوده و جائز است.
مرحوم مقدّس اردبیلی میفرمایند اگر این استثناء صحیح باشد، باید در آن به مورد دلیل اقتصار کرده و در سایر چهارپایان راهرو مثل اسب و الاغ، آن را نمیتوان جائز شمرد.[2]
مرحوم بحرانی در ذیل کلام ایشان میفرمایند، ما اصلاً برای این مسأله دلیلی نیافتیم تا بدانیم موردش چیست و بر آن اکتفاء کنیم.[3]
اما یک روایت را بر این استثناء به عنوان دلیل ارائه کردهاند:
«رُوِيَ عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: کنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّه فِي سَفَرٍ، وَکانَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رَوَاحَةَ جَيِّدَ الْحِدَاءِ، فَقَالَ النَّبِيُّ لِابْنِ رَوَاحَةَ:«حَرِّک بِالْقَوْمِ فَانْدَفَعَ يَرْتَجِزُ» و کان عبد اللّه جيّد الحداء، و کان مع الرجال، و کان أنجشة مع النساء، فلمّا سمعه أنجشة تبعه، فَقَالَ النَّبِيُّ لِأَنْجَشَةَ: «رُوَيْدَک، رِفْقاً بِالْقَوَارِيرِ».[4]
در این روایت ابن رواحه نامی، که ساربان شترها بوده است در یک سفری ساربان کاروانی بوده است که رسول خدا در آن کاروان بودند. ابن رواحه به دستور رسول خدا با صدای خود شترها را به حرکت درمیآورد. و پس از آن ساربانی دیگر که مراقب شترهای حامل زنان کاروان بوده است، مشغول خواندن برای شترهای حامل زنان میکند و رسول خدا هم این رفتار او را تقریر کرده و سفارش زنان را به او میکنند.
اشکالات به استدلال به روایت
اوّلین اشکال از جانب صاحب جواهر مبنی بر عدم تمامیت دلالت روایت است. به نظر ایشان معلوم نیست صوتی که ابن رواحه میخوانده است، غناء بوده و یا به حدّ غناء نمیرسیده است.[5]
اشکال دوّم هم به دلالت نظر داشته و هم به سند؛ این روایت ضعیفه است. مرسله بوده و راوی آن هم عائشه است. هیچ شهرتی هم بر طبق مفاد آن محقّق نشده است تا جابر سند ضعیف آن باشد. و از سوی دیگر هیچ تصریحی هم در مسأله ما ندارد. بلکه به طور کلّی میتوان فهمید یک نوع خواندنی برای راه بردن شترها جائز است، ولی روایت بر وضوحی بیش از این دلالت ندارد.[6]
مرحوم امام خمینی با دقّت در برخی از تعابیر روایت مدلولی خلاف آنچه مدّعیان به جواز حداء بدان استدلال کردهاند از روایت میفهمند. به نظر ایشان در این روایت بحث از حداء خوانی نیست تا بتوان جوازش را به نحوی استفاده کرد. بلکه رسول خدا به ابنرواحه امر میکنند تا رجز بخواند: «حَرِّک بِالْقَوْمِ فَانْدَفَعَ يَرْتَجِزُ» توجّه به این تعبیر نشان میدهد شاید آنچه ابن رواحه میخواند اشعاری به وزن بحر و برای رجز بوده تا تحریک و تهییج مخاطبان برای جنگ و مثل آن صورت گیرد. و این با غناء مخالف است. غناء خفّت و طربی را میطلبد که در رجز نیست. و از همین بیان میتوان فهمید که غناء ممنوع است. چون اگر غناء ممنوع نبود ابن رواحه میتوانست و حتّی مناسبتر بود تا شترها را با خواندن حداء به راه بیاندازد. ولی حتماً منعی بوده که او مشغول به رجزخوانی میشود. البته در بیان راوی آمده است که ابن رواحه به خوبی حداء میخواند. امام خمینی میگویند این بیان راوی است و با توجّه به آنچه از صوت ابن رواحه نقل میکند، نباید منظورش حداء به سبک غناءگونه بوده باشد.[7]
به نظر ما هم سخن امام خمینی صحیح بوده و این روایت نه دلالت قابل اعتمادی دارند و نه سندش اعتباری دارد؛ فلذا نمیتوان به آن تمسّک نمود.