یکی از قواعد فقهی ، قاعده « وجوب حفظ نظام » است ؛ ولی دارای ابهامات زیادی است که برای روشن شدن ؛ نیاز به تحقیق دارد ؛ ما در این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم ؛ که این قاعده ؛ چه جایگاهی در فقه داشته و چه محدوده و چه شرایطی برای آن وجود دارد ، همچنین بیان مواردی که حفظ نظام واجب خواهد بود ، و یا حفظ نظام واجب نبوده و براندازی آن واجب میباشد . در این تحقیق که با روش توصیفی- تحلیلی به موضوع پرداخته شده ؛ موارد وجوب حفظ نظام را از موارد عدم وجوب براندازی نظام تفکیک نموده ؛ با تمسک به این معیار که اگر تأمین اهداف و مصالح جامعه انسانی متوقف بر حفظ حکومت باشد ؛ حفظ آن واجب ؛ و اگر جهت تأمین این اهداف و مصالح راهی جز براندازی حکومت نباشد ؛ براندازی آن واجب خواهد بود . چون ممکن است حتی در مواردی خود حکومت عامل فساد باشد ؛ یعنی علاوه بر آنکه برای رسیدن به اهداف کمک نکرده ؛ مضر هم است.
واژههای کلیدی: حفظ نظام، حفظ حکومت، براندازی حکومت، حکومت نظام.