۱- پاس داشتن حقوق و مصالح جامعه بهویژه حقوق اساسی مردم از مهمترین فلسفههای وجودی نظام سیاسی مشروع است و به آسانی نمیتوان به عذر حفظ نظام سیاسی و استواری و اقتدار آن، این دسته از حقوق را نادیده گرفت. ۲- نادیده گرفتن مصالح و حقوق عمومی مانند عدالت اجتماعی و ایجاد خفقان سیاسی یا فرهنگی، میتواند زمینههای ناامنی اجتماعی و اغتشاش و شورش عمومی را فراهم سازد و نظام اجتماعی آسیب ببیند. ۳- طبع قدرت نامحدود این است که حاکمان را خواسته و ناخواسته میتواند به سوی محدود ساختن و سلب حقوق اجتماعی مردم، به نام حفظ نظام و پایداری دولت و جلوگیری از تضعیف آن بکشاند؛ در حالی که دلیل و انگیزه واقعی میتواند چیزی جز حفظ «خود» نباشد و نه حفظ نظام سیاسی یا نظام اجتماعی. ۵- اصل نهم قانون اساسی پس از تأکید بر تفکیکناپذیری آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور، تاکید دارد «هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند»؛ این در حالی است که حفظ استقلال و تمامیت ارضی از مهمترین رسالتهای دولتها به شمار میرود.
و ...