طبق قانون در جایی که جنین دارای ناهنجاری و فاقد روح است، چنان چه موجب حرج غیر قابل تحمل برای مادر باشد، از موارد مجاز سقط است ولی پس از دمیده شدن روح دارای حق حیات می گردد و ترجیحی بر تقدم حق حیات مادر بر جنین وجود ندارد؛ مگر این که فوت مادر، فوت جنین را به دنبال داشته باشد. با این حال در جایی که تحمل جنین سالم موجبات حرج مادر را فراهم می آورد، جایز بودن یا جایز نبودن سقط حتی قبل از دمیده شدن روح، با ابهام قانونی همراه است که می توان برای رفع ابهام به آرای فقهی مراجعه و به دلیل نبود دلیل کافی بر سلب حق سقط از مادر، همسو با برخی آرای فقهی قائل به جواز سقط شد و بر خلاف ماده واحده سقط درمانی سابق، جواز سقط طبق قانون جدید را به موارد جنین سالم در موارد مستلزم حرج توسعه داد. با وجود این، از آن جا که حرج موجب مشقت معیار روشنی ندارد و در فقه با آرای متفاوتی مواجهیم، اصلاح قانون و رفع ابهام بر رجوع به فقه ترجیح دارد.
واژههای کلیدی: سقط جنین، حق حیات، ناهنجاری جنینی، حق بر سلامت، حرمت قتل.