«الزام» و «اختیار» در فقه از منظر تربیت
فصلنامه مطالعات فقهی، پاییز و زمستان ۱۴۰۲، شماره ۱۱، ص.: ۲۵-۴۹.
۱۴۰۲ش.
در مسئله تربیت متربی روشهای گوناگونی در کتب تربیتی آمده از جمله این روشها الزام و اختیار است؛ حتی این سؤال پیش می آید که آیا مربی میتواند از روش الزام و اختیار استفاده کند. درفقه که بخش عملی شریعت است، مجموعه ای از بایدها و نبایدهای شرعی مستخرج از قرآن و با تحلیل از روایات است، واجبات و محرمات دو بخش اساسی و کلیدی احکام فقهی هستند که به دلیل متکی بودن آنها به مصالح و مفاسد قطعی و تأثیرگذاری آنها در زندگی مورد تأکید شارع بوده و نسبت به سهلانگاری و کمتوجهی راضی نیست. استفاده از الزام و اختیار برای رشد و پرورش شاید در ابتدا امری ممنوع به نظر رسد یا اکثریت معتقد باشند که نباید افراد را وادار به پذیرفتن احکام الهی کرد. در دستورات الهی جایی فرد را به الزام انجام و یا ترک فعلی دستور میدهد و در جایی فرد را مختار به انجام یا ترک فعل میگذارد. برخی معتقدند نباید این آموزه های تربیتی همراه با اکراه و اجبار باشد و اختیار و آزادی متربی حفظ شود بعضی نیز بر این باورند که به احکام، الزام ویژه باید داشت و در انجام معروف و ترک محرم، نباید کوتاهی داشت که با توجه به موقعیت و شرایط جسمی و روحی از الزام و اختیار در کنار هم میتوان استفاده کرد و نحوه اجرای آن به اختیار و مصلحت سرپرست یا مربی است که دارای محدوده و قلمرویی است تا با به کار گیری این الزام و اختیار حکمت و مصلحت نهفته در قوانین و دستورات الهی احساس شود.
واژههای کلیدی: الزام، اختیار، اکراه، تربیت، فقه.
بازیابی پسورد
پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد