کارآمدی فقه سیاسی در کاربست دکترین حقوق بشری «آرتوپی» در اجرای حمایتگرایی بین المللی جمهوری اسلامی ایران
فصلنامه دین پژوهی و کارآمدی، بهار ۱۴۰۳، شماره ۱۱، ص.: ۱۰۵-۱۲۳.
۱۴۰۳ش.
کنش حمایتگرایانه در سیاست خارجی، پیوسته نقطه کانونی چالشهایی قلمداد شده که جمهوری اسلامی ایران در حکمرانی بینالمللی خود در مواجهه با هژمونیکگرایی ارادههای مستبد نظام بینالملل با آن درگیر بوده است. فقدان چارچوب گفتمانی متناسب جهت تبیین و صورتبندی این راهبرد متعالی انسانی، بهگونهای که در ضمن تقارن و تناسب حداکثری با موازین اسلامی و قانون اساسی، از قدرت اِقناعی و اِعمالی لازم برخوردار باشد وضعیتی را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رقم زده که میتوانیم از آن به «تاخر گفتمانی» تعبیر کنیم. بر اساس این ضرورت تحقیق پیشرو بر این فرضیه ابتنا دارد که «با تدقیق در اجزاء، ارکان و عناصر دکترین حقوق بشری «آرتوپی» و تطبیق آن با آموزههای فقه سیاسی -اعم از احکام فقه سیاسی و مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان امرِ معاصرِ متبلور از فقه سیاسی شیعه- میتوان این مهم را تامین نمود». بنابراین تحقیق حاضر در مقام پاسخ به این پرسش است که «فقه سیاسی شیعه از چه ظرفیتهایی جهت کاربست دکترین نوظهور آرتوپی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟». پرسش مزبور با رویکردی تحلیلی و توصیفی و از رهگذر مطالعه کتابخانهای در قلمرو آموزههای فقه سیاسی و اسناد بینالمللی مرتبط دنبال شده و نگارنده کارآمدی گفتمانی فقه سیاسی در کاربست این مبنای حقوق بشری را در سه ساحت «مفهوم شناختی»، «مبناشناختی» و «راهبردشناختی» تبیین نموده است.
واژههای کلیدی: فقه سیاسی، آرتوپی، حمایت از مستضعفین، قانون اساسی، سیاست خارجی ج.ا.ا .
بازیابی پسورد
پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد