فقها شئون و جنبههای مختلفی دارند و کارهای متفاوتی می توانند انجام دهند، که اصلی ترین آن ها فقاهت است. اینان برای شأن فقاهت خود، که چیزی جز فهم احکام شرعی از ادله نیست، بر ادبیات عربی، اصول فقه، فقه، درایه و رجال احاطه پیدا می کنند؛ اما در مسیر استنباط احکام به آگاهی های دیگری نیاز پیدا می کنند و ناچار می شوند به عرف عام یا خبره مراجعه کنند یا با شأن عرفی خود مسئله را حل کنند. در پاسخ به این سؤال که «فقها در فقاهت چقدر از شأن عرفی خود استفاده می کنند؟» با روش توصیفی - تحلیلی می توان به این نتیجه رسید که «فقها برای شناخت معانی ظاهری خطاب های شارع و آگاهی از عرف مقارن شارع و عرف معاصر ناچارند عرف و بناهای عقلایی را بشناسند و نظر و رویّه آن را در فقاهت منعکس کنند. اینان در همه این موارد از شأن عرفیِ خود استفاده می کنند، نه از تخصص فقهی شان.» اگر گروه هایی از عرف خاص و عام تشکیل شود که بیانگر آراء و بناهای عرفی باشد ممکن است فقها در همه امور عرفیِ مؤثر در فهم مراد شارع به آنان رجوع کنند و خود به جای عرف نظر ندهند.
واژه های کلیدی: عرف، فقه، عرف در فقه، شأن فقها، عرف مقارن شارع.