عنوان
جریان اسلامی کردن رشته ی اقتصاد در دانشگاه های ایران
نویسنده
ناشر
فصلنامه نقد و نظر، زمستان 1377، شماره 17-18، ص.: 202-247.
تاریخ نشر
1377
توضیح
مقاله حاضر مطالب بسیاری در زمینه شکلگیری علم اقتصاد در دانشگاهها و نیز اقتصاد اسلامی دارد که جای تامل فراوان دارد. تفصیل مطلب از حوصله این اشاره خارج است; اما یادآوری دو نکته شاید ضروری باشد.
1. اصطلاح «اقتصاد اسلامی عامیانه» یا به تعبیری «اقتصاد اسلامی عامیگرا» وام گرفته از ادبیات اقتصادی مارکسیستی است. بر پایه تحلیل مارکس درباره مناسبات اقتصاد سرمایهداری و اقتصاد سیاسی شیوه تولید سرمایهداری، اقتصاددانان به دو دسته تقسیم میگردند: 1) اقتصاددانان بورژوا; 2) اقتصاددانان عامیگرا. گروهی از اقتصاددانان که در پی کشف قوانین و مناسبات اقتصاد سرمایهداری بودند و قصد توجیه هم نداشتند، اقتصاددانان بورژوا نام گرفتند; نظیر آدم اسمیت و دیوید ریکاردو. ولی دسته دوم اقتصاددانانی بودند که به جای کشف قوانین و مناسبات سرمایه داری، در پی توجیه اقتصاد سرمایهداری بودند و به جای تکیه بر عرصه تولید و توزیع نعمتهای مادی، به عرصه مصرف و چگونگی تشکیل قیمت در بازار پرداختند; و در واقع به جای تاکید بر کشف ریشههای ثروت و توزیع آن، که الزاما مساله تولید و توزیع هم مادی بود، به روانشناسی افراد توجه خاصی مینمودند. این اقتصاددانان چون به جای پرداختن به ذات مناسبات سرمایهداری و یا به تعبیر کانت، فنومن (جواهر)، به ظواهر پدیدههای اقتصادی و به تعبیر کانت، فنومن (اعراض محسوس)، توجه میدادند و در واقع، موضوع علم اقتصاد را عوض میکردند، دیگر به جنبههای اجتماعی نمیپرداختند. آنها به جای اقتصاد سیاسی، فقط از اقتصاد محض بحث میکردند. این جریان فکری از اواخر قرن نوزدهم با نهائیون (مارژینالیستها) آغاز میگردد و هم اکنون پایه نظری اقتصاد خرد در کشورهای مختلف و دانشگاههاست. در مثل، استانلی جونز میگفت: نباید به دنبال ریشهیابی تولید رفت; مساله مهم اقتصاد عبارت است از مصرف، و در مصرف هم مساله مهم عبارت است از ذهن مصرفکننده. او میگفتباید کلمه سیاسی را از جلو اقتصاد برداشت و فقط کلمه «اقتصاد» را به کار برد.