عنوان
عقل و خطوط قرمز
نویسنده
اصطلاحنامه
ناشر
فصلنامه نقد و نظر، زمستان 1378، شماره 21-22، ص.: 136-159.
تاریخ نشر
1378
توضیح
شوراى عالى واتیکان در سال 1870 اساسنامهاى تدوین کرد که در ماده اول از فصل دوم آن آمده بود: «اگر شخصى بگوید که خداى واحد حقیقى را که خالق و خداوند ماست نمىتوان با نور عقل طبیعى انسان از روى چیزهایى که خلق شدهاند، بهطور قطع شناخت، چنین شخصى ملعون باد.» (1)
اگر کسى نداند که مقصود از عقل در این اساسنامه، کدام عقل است و اساسنامه چه کسى را مورد لعن و طعن قرار داده است، در شگفتخواهد شد; در شگفت از تمجیدى چنین رسا از عقل توسط کلیساى کاتولیکى که عقلایى چون گالیله را پشت میز محاکمه نشانده است. لعن اساسنامه آشکارا متوجه ایمانوئل کانت است و اشاره به برانداختن مابعدالطبیعه سنتى توسط او دارد. نفرت اصحاب کلیسا از او تا بدان حد بود که کشیشان، سگان کلیسا را به نام او مىخواندند. (2) اما مقصود از عقل در این اساسنامه چیست؟ و اصولا عقلانیت کلیساى قرون وسطى چگونه عقلانیتى است؟
بسیارى برآنند که قرون وسطى را مىتوان عصر ظلمت، (Dark Ages) نامید; چرا که در این قرون متمادى، «ایمان و اعتقاد کور به حقیقت مطلق دیانت مسیحى حجاب استفاده طبیعى از نور عقل شده و در نتیجه فلسفه به وسیلهاى در دست علماى بىقید الهیات مبدل گردیده است و آنگاه در حدود اواخر قرن پانزدهم با تشریک مساعى معتقدان به مذهب اصالت انسان، (Humanism) و مصلحان دینى، دوره جدیدى شروع شده که دوره تفکر صرفا تحصلى و عقلى است و ما اکنون در آن به سر مىبریم.» (3)