عنوان
فقه تربیت، تعلیم و تعلم، امربه معروف و نهی از منکر
پدیدآورسازمانی
مؤسسه اشراق و عرفان
محل نشر
قم
نویسنده
تاریخ نشر
1394/10/22
اندازه
9MB
زبان
فارسی
یادداشت
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ وظایف نهادها (حکومت)
اشاره
در مورد امر به معروف و نهی از منکر یک قاعده عام و وظیفه همگانی برای عموم مردم داریم و یک قاعده خاص برای مخاطبان خاص از قبیل حکومت. به امر به معروف و نهی از منکر به مثابه وظیفه حکومت و حاکمیت اسلامی پرداخته شد. در این بحث ادله خاصه زیاد نبود و بیشتر به ادله عامه تمسک کردیم.
بررسی نکات «امر به معروف و نهی از منکر حکومتی»
قبل از بحث از فروعات و تفصیل آن، چند نکته را یادآوری میکنم:
1. تسری به قواعد هدایت و ارشاد
این ادله عامه که تکلیف «امر به معروف و نهی از منکر حکومتی » را افاده مینماید یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر میباشد؛ این ادله اختصاص به این مورد نداشت بلکه قاعده هدایت و تربیت و نیز قاعده تعلیم و ارشاد جاهل را نیز افاده میکرد.
همه این قواعد تربیتی از ادله عامه قابل استفاده است. از مجموع ادله عام، هر سه قاعده عام تربیتی استفاده میشود که حکومت برای هدایت و تربیت مردم مسئولیت دارد. چتر ادله و قواعد عام باز است و هر سه قاعده تربیتی را در بر میگیرد و به طور خاص وظیفهمندی حکومت را ثابت میکند. پس باید توجه کرد همانطور که امر به معروف و نهی از منکر در دو سطح عام (تکلیف عموم مکلفین) و خاص (حکومت و گروههای خاص) مطرح است؛ قاعده تربیتی ارشاد و قاعده هدایت و تربیت نیز در دو سطح قابل طرح است.
ارشاد و نیز هدایت هم وظیفه همگان است و در سطح دیگر وظیفهی حکومت است. البته برای امر به معروف و نهی از منکر مثابه وظیفه حکومت، چند دلیل خاص هم داشتیم که با تفحص ممکن است برای ارشاد و قاعده هدایت نیز بتوان ادله خاصه یافت و مطرح کرد.
2. تعدد خطاب عامل تعدد تکلیف
نکته دیگر که تاکید میکنم این است که مبنای سطح عام و جداسازی آن از سطح دو همان مبنای اصولی است که در اصول فقه بیان شده است. در صورتی که خطابی عام مطرح شود و سپس خطاب دیگری به صورت خاص مطرح شود، اصل در خطابات آن است که حکم جدید را بیان مینماید و خطاب خاص بیان مثال برای حکم عام نیست؛ مانند «اکرم العالم« و «اکرم العالم العادل» که بیانگر دو حکم جداگانه است. بنا بر این دو خطاب که مثبتین هستند، دومی بیان مثال اولی نیست بلکه حکم جدید است.
تعدد بیان، چه در متعلق حکم باشد مانند مثال بالا، و چه در صورت تعدد مخاطب باشد، اصل آن است که بیانگر حکم جدید است. در امر به معروف و نهی از منکر که خطاب به عموم مکلفین وارد شده است، حکم شرعی کفایی برای عموم مکلفین است و همین امر به معروف و نهی از منکر خطاب به حکومت حکم جدید است و در ماده اجتماع موجب تأکد حکم میشود. در مثال «قوا انفسکم و اهلیکم» همه افراد موظف هستند خود را حفظ کنند؛ بر اساس این آیه شریفه انسان وظیفه دارد اهل و خانواده خود را نیز حفظ و صیانت نماید؛ این آیه بیانگر تکلیف عام نیست بلکه وقایه تکلیف خاص نسبت به خود و اهل است و حکم جدید است. تعبیر «الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ»(توبه/112) بیان مثال برای حکم مستفاد از سایر ادله نیست بلکه بیانگر حکم جدید است.
قرار است در خطبه نماز جمعه هفته آینده همین آیه را به عنوان یک اصل محوری بپردازم.
3. تفاوت وظیفه حکومت و مردم در مراتب امر و نهی
در تکلیف عمومی و همگانی و تکلیف حکومت تفاوتی هست و آن اینکه در تکلیف عمومی دلیل با عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» زیاد داشتیم اما در تکلیف حکومت با عنوان خاص «امر به معروف و نهی از منکر» دلیل نداریم بلکه بیشتر از عناوین عام و ادله عام استفاده کردیم. پس وظیفه «امر به معروف و نهی از منکر» همگانی دلیل خاص دارد بر خلاف حکومت که با عناوین عام وارد شده است.
دلیل و حکمت این تفاوت در چیست؟ تکلیف عمومی «امر به معروف و نهی از منکر» و مراتب آن خصوصیت دارد و آن اینکه بیشتر جنبه زبانی و کلامی دارد اما حکومت باید بیشتر سیاستگذاری و طراحی کند و با ابزارهای قدرت برای سوق دادن مردم به سمت خوبیها و فضیلتها تلاش نماید. پس مردم بیشتر در مرحله کلامی مکلف هستند و حکومت مامور به نتیجه است. انجام وظیفه حکومت راههای مختلف دارد که امر و نهی یکی از آن راهها است و تکلیف حکومت در مرحله عملیاتی و اجرایی سنگینتر است.
4. واجب عینی یا کفایی بودن امر و نهی حکومت
وجوب هدایت نسبت به آحاد مکلفین بر عهده حکومت است، آیا این وظیفه یک واجب عینی است یا کفایی؟ «امر به معروف و نهی از منکر» همگانی برای عموم مکلفان واجب کفایی است. کفائیت به خوبی از ادله قابل استفاده است به اینکه هر کس که دارای شرایط بود، وظیفه دارد و با اتیان یک یا چند نفر تکلیف از بقیه ساقط میشود. اما وظیفه «امر به معروف و نهی از منکر» حکومتی چگونه است؟ عینی است یا کفایی؟
4.1. وجوب عینی امر و نهی
به نظر میرسد در نگاه اولی این وظیفه واجب عینی است. حکومت در حیطه اختیار خود باید قیام به «امر به معروف و نهی از منکر» نماید؛ زیرا حکومت متعدد نیست. البته اگر فرض شود که حکومت متعدد باشد، وظیفه عینی «امر به معروف و نهی از منکر» حکومتی به تعدد حکومتها وجود دارد. پس تکلیف عینی است، گاه واحد و گاه متعدد است.
4.2. کفائیت طولیه
دیگر این است که تکلیف متوجه حاکم است. رأس هرم قدرت اسلامی موظف به «امر به معروف و نهی از منکر» است اما این تکلیف قابل واگذاری است. در سطوح بعدی و بعد از واگذاری به افراد تحت امر، میتواند این تکلیف عینی یا تخییری باشد؛ یعنی به یک فرد یا ارکان مشخص سپرده باشد، میشود عینی و اگر به چند نفر و ارگان به صورت عام تفویض کرده باشد، میشود کفایی. مثلاً مجموع مسئولان استانی یا شهرستانی به صورت عینی یا کفایی موظف هستند. در این صورت کفائیت تصور دارد اما در ضمن و ذیل آن تکلیف عینی. این کفائیت طولیه است. پس حکومت میتواند امر و نهی را به صورت اختیاری به زیر مجموعه خود واگذار نماید.
4.3. اسقاط تکلیف با فعل غیر
ملاحظه دیگراین است که در اصول فقه بیان شده است واجب کفایی داریم که مخاطبین آن متعدد هستند و با قیام یک نفر از بقیه ساقط میشود. نوع دوم واجبی است که کفایی نیست اما با قیام یک نفر غیر مکلف از مکلف اصلی ساقط میشود. مانند دفن میت که با انجام آن توسط مکلف یا غیر مکلف مثل مجنون، صبی ممیز و حتی دفن بر اثر حوادث طبیعی مانند زلزله و ...، کفایت میکند و از مکلف ساقط میشود.
تکلیف با فعل غیر ساقط میشود؛ زیرا موضوع منتفی شده است. در وظایف عینی حکومت نیز همین بحث مطرح است. اگر کسی وظیفه حکومت را انجام دهد با انتفای موضوع، از عهده حکومت ساقط میشود.
5. واجب توصلی و قابل توکیل
این وجوب از توصلیات متقوم به فعل شخص نیست، بلکه قابل واگذاری و تسبیب است. لازم نیست خود حاکم مستقیم تصدی نماید، بلکه اختیار دارد که خودش بالمباشره به انجام وظیفهاش اقدام کند یا وکیل بگیرد. البته اینکه ملاک مباشرت و شرایط توکیل چیست، باید در محل خود بررسی شود.
لذا حکومت میتواند برای انجام بهتر وظایف خود اقدام به تأسیس اداره نماید. مانند آنچه در قدیم بود با عنوان «ادارة الحسبیة» یا با عنوان «وزارت امر به معروف و نهی از منکر» و... ثمره این اختیار برای حاکم آن است که قدرت و اثر داشتن تکلیف محدود به مباشرت نیست. حاکم میبایست اداره و جریان راه اندازی نماید و زمینههای تأثیرگذاری را فراهم نماید.
در جوامع کوچک مانند شهر کوفه در زمان حکومت حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام با جمعیت محدود (حد اکثر یکصد هزار نفر) مباشرت ممکن است اما در جوامع بزرگ چنین چیزی امکان وقوعی ندارد.
در خصوص وظیفه «امر به معروف و نهی از منکر حکومتی » نکات دیگری هم مطرح است که عرض خواهیم کرد.