مبانی تجدیدنظرخواهی از احکام کیفری در فقه و حقوق

توضیح

کمال مطلوب در آیین دادرسی کیفری،احقاق حق و فصل خصومت است.این دو هدف می بایست همواره به طور یکسان مورد توجه قرار گیرد. زیرا افراط و تفریط در هر یک موجب بروز مشکلات و معضلات فراوانی می شود. امروزه با توجه به اهمیت موضوع تجدید نظر خواهی چه در فقه و چه در حقوق که در احقاق حق افراد جامعه کمک شایانی می نماید و با توجه به اهداف قوانین حقوقی و کیفری که درصدد برقراری عدالت در کشور می باشند ،حق تجدید نظر خواهی برای افراد در نظر گرفته شده است.این موضوع آنقدر اهمیت را دارا می باشد که به عنوان حقی بین المللی و از حقوق بشری به شمار می آید.قوانین حاکم در کشور نیز مدعای این
موضوع می باشد و همواره این حق را برای افراد جامعه در نظر گرفته اند تا مبادا دادرسی ظالمانه ای صورت گیرد.در این نوشتار سعی گردیده مبانی تجدید نظر خواهی ،با تکیه بر تحلیل مفهوم منبع و مبنا و حکم و قطعیت احکام بررسی گردد ،چرا که برای درک صحیح از هر موضوعی ابتدا باید به مبانی و چرایی آن پرداخت.سپس به ارزیابی تجدید نظر خواهی چه درفقه و چه در حقوق پرداخته می شود،چرا که موضوع تجدید نظرخواهی نیز مانند بسیاری از موضوعاتی که در حقوق از فقه اقتباس گردیده ،دارای مخالفان و موافقانی می باشد.در این نوشتار سعی گردید با بررسی همه جانبه کتب فقهی و حقوقی و دیدگاه های مختلف حقوق دانان و فقها در خصوص تجدید نظر خواهی و ضرورت آن در دنیای امروز به اثبات رسیده و اصول و قواعد کلی حاکم بر آن به صورت استدلالی مورد بررسی قرار گرفته است.از این نظر بدیهی هست که با توجه به شرایط فعلی جامعه،پیش بینی تجدید نظر به شکلی که در سایر نظام های حقوقی مطرح است،نه تنها با شرع مغایرتی ندارد بلکه در جهت اهداف کلی شریعت قرار دارد.
واژه های کلیدی: تجدیدنظر خواهی، حکم، قاضی، اجتهاد، قطعیت