جرم سیاسی از منظر فقه امامیه و حقوق کیفری افغانستان

توضیح

جرم سیاسی در طول تاریخ، مورد توجه و مناقشه بوده و هست. حتی در دوران که جرم سیاسی از جرایم عادی، تفکیک نگردیده بود. رسیدگی در مورد جرم سیاسی دارای تشریفات خاصی بوده است. در‌گذشته منافع حکومت و اجتماع را از یکدیگر تفکیک نا پذیر می‌دانستند و مخالفان‌حکومت دشمن مصالح عمومی ملت به حساب می آمدند. در چنین اوضاعی طبیعی بود که هیچ گونه نرمشی در باره این مجرمین از سوی حکومت و اجتماع نشان داده نشود. اما از اوایل قرن نوزدهم به ویژه بعد از انقلاب (1789) فرانسه تلاشهای فراوانی انجام یافت.تا جرم سیاسی را ازجرایم عادی تفکیک نمایند. در نهایت رژیم ارفاقی از سوی بسیاری از کشورها مورد قبولواقع گردید. در تحقیق حاضر ابتدا مفاهیم و (واژه) های مرتبط با موضوع بحث، سیر تحول تاریخی و نیز مبانی جرم سیاسی مورد توجه قرار داده شده است. در ادامه ماهیت، مسائل، ارکان، ضوابط و انواع و اقسام، جرم سیاسی از منظر حقوق موضوعه به صورت کلی وحقوق کیفری افغانستان به صورت ویژه مورد بررسی واقع شده است. و به دنبال آن رویکرد فقه امامیه را نسبت به ماهیت، مسائل و ضوابط تشخیص جرم سیاسی از جرایم عادی مورد بررسی قرار دادیم. آن چه که مسلم است در فقه امامیه به گونه صریح از جرم سیاسی سخن به میان نیامده است ولی بسیاری ازحقوق دانان مسلمان بغی را جرم سیاسی تلقی نموده است. سپس‌هر کدام ازمصادیق و ار کان‌اختصاصی جرم سیاسی در فقه امامیه وحقوق کیفری افغانستان بیان شد. و همچنین در ادامه مصادیق جرم سیاسی دولت علیه شهروندان؛ نظیر فساد سیاسی، نظارت غیرقانونی و نقض حقوق بشر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت است. تبیین تمایز شکلی، جرم سیاسی از جرایم عادی و بیان امتیازات آنها در زمان داد رسی و بعد از آن، و نیز اصل عدم استرداد مجرمین سیاسی از دیگر موضوعات می باشد که در این پژهش مورد بررسی قرارگرفته است.
واژهای کلیدی:سیاست ،جرم سیاسی ،جرم، حقوق کیفری ،افغانستان و ایران