عنوان
فقه پزشکی، سیره ی عقلاء، پیوند عضو
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1399/08/06
اندازه
8:20MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث راجع کاشفیت عدم ردع از امضای معصوم علیه السلام بود و راه حل اوّل را عنوان کردیم که از طریق وجوب ارشاد جاهل است به این شکل که هرگاه سیره عقلائیه مورد ردع معصوم قرار نگیرد، این عدم ردع کاشف از امضای معصوم است و نکته آن این است که اگر سیره عقلائیه مورد ردع معصوم قرار نگیرد، معصوم از وظیفه شرعیه خود تخلّف کرده و چون تخلّف از حکم شرعی بر معصوم تصور ندارد پس عدم ردع معصوم، کاشف از امضای معصوم است.
وجوب ارشاد جاهل
آیا ارشاد جاهل واجب است یا خیر؟ ابتدا در رابطه با معصوم علیه السلام و بعد در رابطه با فقیه یا هر مکلفی که عالم است (همچنین حدّ وجوب وشرایط آن چیست؟).
این بحث خیلی مهم است که جا دارد در رابطه با آن پایان نامه سطح 4 نوشته شود و مورد دقت کامل قرار گیرد.
نکته: یک بحث وجوب ارشاد جاهل است و بحث دیگر امر به معروف و نهی از منکر که این دو با هم متفاوت است. هر چند ممکن است که در برخی از موارد (مورد خاصی) هر دو واجب باشد. گاهی مثلاً به خاطر عدم احتمال تاثیر، امر به معروف و نهی از منکر واجب نباشد ولی ارشاد جاهل ممکن است واجب باشد وممکن است موردی به جهت عالم بودن مکلف ارشاد واجب نباشد ولی امربه معروف ونهی از منکر واجب باشد.
دلیل وجوب ارشاد جاهل چیست؟
دلیل اول: آیه نفر
﴿فلولا نفر من کلّ فرقةٍ منهم طائفةٌ لیتفقّهوا فی الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون.﴾[1]
شاید مهم ترین دلیل وجوب ارشاد جاهل همین آیه شریفه باشد.
این آیه شریفه ابتدا وجوب نفر را بیان می کند(فلولا نفر من کلّ فرقةٍ). لولای تحضیضیه دال بر وجوب(حکم الزامی)است، یعنی وجوب نفر از این آیه استفاده می شود. بعد می فرماید: لیتفقّهوا فی الدّین؛ غایت نفر تفقّه در دین است. بعد می فرماید: و لینذروا قومهم؛ تفقّه برای انذار قوم صورت بگیرد. و در آخر آیه می فرماید: لعلّهم یحذرون؛ انذار هم برای تخویف مردم است.
از این آیه شریفه برای موارد متعددی استدلال شده است: 1. حجیت خبر واحد. 2. نفوذ فتوای مجتهد و وجوب تقلید. 3. وجوب ارشاد جاهل.
عده ای برای تفقه در دین کوچ می کنند و وقتی عالم شدند برمی گردند و جهّال امّت پیامبر را ارشاد می کنند.
آیا این آیه دالّ بر وجوب ارشاد جاهل به طور مطلق است که شامل سیره عقلائیه هم بشود؟
استدلال به این آیه بر وجوب ارشاد جاهل مورد اشکال است و نمی توان این وجوب را از آیه به طور مطلق استفاده کرد:
اوّلاً این آیه در رابطه با حکم انشائی نیست.
توضیح مطلب:
همان طور که می دانید برای حکم مراتبی بیان شده است(طبق نظر مرحوم آخوند مراتب حکم این گونه است: 1. حکم اقتضایی 2. حکم انشائی 3. حکم فعلی 4. حکم تنجیزی که البته محل بحث است که درجای خودش بیان کرده ام ولی بحث فعلی تنجیز حکم است ) یک مرتبه از آن حکم انشائی است که همه اصولی ها آن را قبول دارند. ابتدا حکم توسط شارع تشریع می شود و بعد این حکم و قانون به مرحله فعلیت می رسد(البته معنای فعلیت در نظر اصولی ها متفاوت است) و پس از مرحله فعلیت وارد مرحله تنجیز می شود. به این معنا که اگر مکلّف با حکم منجّز مخالفت کند و بعد مخالفت با واقع صورت بگیرد، استحقاق عقوبت می آید. این را تنجیز حکم گویند.
آیه نفر در مورد حکم انشائی نیست، یعنی نمی خواهد بگوید که عدّه ای برای احکام انشائی کوچ کنند. چون تخویف مردم نسبت به حکم انشائی معنا ندارد. چون صرف حکم انشائی استحقاق عقوبت نمی آورد، پس چرا مردم را از حکم انشائی بترسانیم واساساً ترس از حکم انشائی معنا ندارد، چون حکم در مرحله ای که منجّز شده، قابلیت تخویف دارد وگرنه حکمی که منجّز نشده تخویف نسبت به آن معنا ندارد. پس از تحذیری که در آیه شریفه آمده استفاده می کنیم که حکم باید منجّز باشد. بنابراین از این آیه وجوب ارشاد جاهل نسبت به حکم تنجیزی مورد استفاده قرار می گیرد.
حال با این سیری که در این آیه نفر مطرح شد باید ببینیم نسبت به سیره های عقلائیه هم ارشاد جاهل لازم است؛چون بیان کردیم که حکم(برطبق آیه نفر) باید منجّز باشد تا ارشاد جاهل واجب باشد.