عنوان
فقه پزشکی: سیره ی عقلاء، پیوند عضاء
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1399/09/12
اندازه
8:90MB
زبان
فارسی
یادداشت
مرجعیت عرف در مفاهیم و مصادیق
بحث ما راجع به کاشفیت عدم ردع از کلام معصوم نسبت به سیره های عقلائیه معاصر بود. آخرین طریقی که بیان کردیم تمسک به قاعده لا ضرر ولا ضرار بود ودراین ارتباط بحث در مرجعیت عرف بود. بیان کردیم که در این مورد دو نظریه وجود دارد، نظریه ی مشهور و نظریه ی بعض الاجلّاء (مرحوم امام) که بیان شد و مختار ما هم همان قول مشهور شد.
قائل هر کدام از دو نظریه به مثال هایی تمسک کردند. به عنوان مثال مشهور می گویند در رابطه با آب کرّ اگرچه مثقالی هم از مقدار تعیین شده کمتر باشد حکم آب قلیل را دارد؛ اذا کان الماء اقلٌّ من الکرّ و لو بنصف مثقالٍ یجری علیه حکم القلیل. پس معلوم می شود که در تطبیق بر مصداق دقت عقلی ملاک است، چون نصف مثقال در عرف محسوب نمی شود. حتی بیشتر از یک مثقال را هم عرف به حساب نمی آورد. قائلین به نظریه دوم هم مثال هایی ذکر کردند از جمله مفهوم دَم، یعنی اثری که از دم بعد از شستشو باقی می ماند، عرف به آن دم نمی گوید هر چند با دقت عقلی دم محسوب می شود. از نظر عرف این لون الدم است نه دم.نکته مهم این است که نمی توان به صرف مثال به قول اول یا دوم ملتزم شویم بلکه باید ریشه یابی شود و ببینیم کدامیک از دو نظریه حق است چون بسیاری از مثال هایی که زده می شود و گفته می شود که مرجعیت در آن به عهده عرف است و عرف در تطبیق مفهوم بر مصداق مرجع است. بسیاری از این مثال ها از باب مرجعیت عرف در مفهوم است منتها یک خلطی بین مفهوم و مصداق شده است. اکثر الفاظی که در روایات ما وارد شده مفهوم آن الفاظ به عرف محوّل شده و طریقی غیر از عرف نداریم. البته برخی از الفاظ هم تاسیسی است یعنی خود شارع الفاظی را برای معانی خاص قرار داده مثل لفظ صلاة، خمس، زکاة والفاظی هم که به عرف محوّل شده باید در سعه و ضیق مفهوم عرفی دقت کنیم. مانند مفهوم گندم که به دقت عقلی فقط گندمی است که آرد می شود و از آن نان درست می کنند، اما مفهوم عرفی گندم عبارت از گندمی است که با مقداری خار و خاشاک و یا خاک مخلوط است. پس مفهوم عرفی گندم در روایات زکات همان گندم مخلوط با خار و خاشاک است. مفهوم دم در روایات مثلا الدّم نجس: مفهوم دم در روایات به چه چیزی گفته می شود؟ مفهوم دم در روایات این است که به لون الدّم، دم نمی گویند. این از باب رجوع به عرف در مفاهیم است. البته گاهی مفهوم الفاظ در روایات منطبق با مفهوم موجود در کتب لغت است و گاهی مفهوم آن اوسع و گاهی اضیق از مفهوم در کتب لغت است.
مرحوم استاد ره در رابطه با مفهوم فلس وقتی سوال شد که آیا نظر کارشناس معتبر است یا نظر عرف؟ فرمودند: چیزی که در نظر کارشناس( با دقت کارشناسی) فلس است اما در عرف به آن فلس نمی گویند شرعاً اعتبار ندارد (در صورتی که نظر عرف اضیق از نظر کارشناس در مورد این مفهوم باشد). بنابراین الفاظی که در قرآن و روایات بیان شده برای دقت های عقلی و آزمایشگاهی وضع نشده بلکه با توجه به عرف وضع شده است.
گاهی مصادیقی وجود دارد که هنگام شک در آن به عرف رجوع می کنیم. مثلاً لفظ «الماء» که در روایات بدون قید وارد شده منحصر به ماء خالص متشکّل از هیدروژن و اکسیژن نیست بلکه به مایع سیالی گفته می شود که شاید املاح فراوانی هم در آن وجود داشته باشد. حتی شاید شامل آب های تالی تلو مضاف هم بشود( تا جایی که یقین نکنیم که آب مضاف است).بنابراین ما در مواردی که در تطبیق مفاهیم بر مصادیق شک می کنیم از باب مرجعیت عرف در مفهوم است نه مرجعیت عرف در مصداق. البته باید در مورد این بحث تحقیق فراوانی شود و بحث مشکلی است.