عنوان
شورش و قیام علیه حکومتها از نگاه اسلام و مسیحیت
نویسنده
ناشر
فصلنامه پژوهشهای راهبردی سیاست، زمستان 1391، شماره 3، ص.: 75-108.
تاریخ نشر
1391
توضیح
در نظام سیاسی غرب درباره حکومت و ارتباط و تعامل مردم با ان دو دیدگاه و نظریه وجود دارد :نظریه دموکراسی و نظریه حق الهی مسیحی همچنان که در اسلام با دو نگاه اهل سنت و امامیه مواجهیم طرفداران نظریه دموکراسی یا اصلا به حق شورش علیه حکومت قائل نیستند و یا انکه چنین حقی را تنها برای مجموع ملت جایز می شمارند در نظریه الهی مسیحی اطاعت از حاکمان لازم دانسته شده است . در نظریه اسلامی بسیاری از فرقه و مذاهب قیام علیه فرمانروای بیدادگر و عزل اورا جایز شمرده اند هرچند که نگرانی از فراگیر شدن فتنه و آشوب هم به عنوان یک مانع جدی در فتوا به جواز شورش پیوسته وجود داشته است حنابله خروج بر حاکم جائر را به صراحت تخطئه نموده و از ان منع کرده اند البته آیات و روایات امربه معروف و نهی از منکر نمی تواند منطقا با این مواضع سازگار باشد امامیه در ارتباط با حکومت ها میان دولت عدل و دولت چجور تفاوت می گذارد مسلما در دوره امامت و حکومت معصوم تمرد در برابر انان قابل توجیه نیست زیرا با توجه به ویژگی عصمت احتمال خطا و یا اشتباه و یا گناه و یا انحراف منتفی است بر اساس اعتقاد شیعه در عصر غیبت حاکمی که از سوی امام عصر ماذونم نباشد جائر است و چون چنین اجازه ای اختصاص به فقیه عادل دارد و برای غیر او به اثبات نرسیده است اذا دولتی که تحت زعامت فقیه جامع الشرایط قرار نگیرد دولت جور و طاغوت است بر اساس آموزه های اسلامی قیام در برابر حاکم جور دارای مراحلی است.
واژههای کلیدی: الزام سیاسی، تمرد و قیام، حکومت، اسلام، مسیحیت، دموکراسی