عنوان
حکم غیبت مخالف،غیبت
اصطلاحنامه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1397/07/10
اندازه
11MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با غیبت مخالف بود که آیا غیبت اهل تسنن جایز است یا نه؟ مباحثی در این رابطه مطرح شد. عرض شد که دو قول در اینجا وجود دارد، قول اول جواز غیبت مخالفین بود که مطرح شد و ادله این قول نیز مطرح شد و قول دوم عدم جواز غیبت است که در جلسه قبل بیان شد. آیه شریفه که میفرماید: ﴿وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً﴾[1] این جمله اطلاق دارد که بعضی از شما بعض دیگر را غیبت نکند. آنچه مسلّم است این است که هر آیهای که نازل میشود، شامل مخاطبین آن زمان میشود؛ یعنی پیامبر در محیطی که انواع و اقسام ادیان در آن وجود دارد، این آیه ﴿وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً﴾ را میفرماید؛ مسلماً این آیه شامل همه افراد میشود یعنی یکی از لوازم ایجاد یک زندگی خوب، رعایت کردن این آیه است. در این بحثی نیست که غیبت کفار و یهودیهایی که در جامعه ما زندگی میکنند و با ما دشمنی ندارند، جایز نیست. اگر بنا باشد که شما اسرار دیگران را فاش کرده و آبروی آنها را ببرید، نظام شما از بین میرود؛ و گفتیم که این آیه شعار دین اسلام برای جذب ادیان دیگر است که مؤید به فعل پیامبر (ص) هم بوده که به پیروان سایر ادیان به روشهای مختلف محبت مینمودند.
چند اشکال:اشکال اول:
در اینجا مرحوم بحرانی با این برداشت مخالفت میکند و میفرماید این فقط مربوط به مؤمنین است و شامل مخالفین و کفار نمیشود. اینکه در صدر آیه ﴿یا ایّها الّذین آمنوا﴾ آمده، خطاب به مؤمنین است و ذیل آیه نیز کلمه «أخیه» ظهور در مؤمن دارد. پس به مؤمنین خطاب شده که غیبت مؤمنین را نکنند.[2]
جواب:
ایمان گاهی بر اسلام به معنای اعم اطلاق میشود که ما میگوییم لفظ مؤمنون در آیه به معنای مسلمین است و این مانعی ندارد چون لفظ «اخ» برای کسی بهکاربرده میشود که با او در کارش مشارکت داشته باشد مثل راه و ... پس جایز است که در آیه نهی از غیبت برای کسی به کار رود که با غیر خودش در اسلام شریک است.[3]
اشکال دوم:
آیهای که دلالت بر حرمت غیبت دارد، هرچند صدرش مجمل است ولی اینکه فرموده: ﴿... أ یحبّ أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتاً...﴾ بر مؤمنین حمل میشود چون اثبات اخوت بین مؤمن و مخالف صحیح نیست.[4]
جواب:
به فرض که قبول کنیم صدر آیه که دلالت بر تحریم غیبت میکند، مجمل است یعنی معلوم نیست که مقصود از آن شیعیان هستند یا اهل تسنن هم شامل میشود، وقتیکه شما نتوانید بگویید که مقصود از صدر آیه فقط مؤمنین است، در این صورت مجالی برای این ادعا وجود ندارد که ذیل آیه که مشتمل بر کلمه أخ است، مشخصاً بر مؤمن حمل میشود. چون گفتیم که لفظ أخ برای کسی که با شخص دیگر در چیزی مثل راه و امثال آن شریک و همراه هستند، استفاده میشود. پس صحیح است که این لفظ که در آیه ذکرشده برای افرادی که در اسلام شریک هستند، بهکاربرده شده باشد.[5]
به نظر ما این کلام صحیح است.
اشکال سوم:
توهم اینکه آیه مثل بعضی از روایات عام است و شامل همه مسلمانان میشود، دفع میشود چون بهضرورت مذهب میفهمیم که اهل تسنن احترامی ندارند و احکام اسلام بر آنها بار نمیشود مگر مقدار کمی که متوقف بر استقامت نظم زندگی مؤمنین است مثل نجس نشدن چیز مرطوبی که به آنها برخورد میکند.[6]
جواب اول:
اینکه غیبت حرام است به این خاطر نیست که ما میخواهیم به آنها احترام بگذاریم و آبروی آنها را حفظ کنیم. حفظ زبان از تعرض به آبروی دیگران هرچند مطلوب است اما در تعرض به دیگران خفّت و سبکی وجود دارد که ارزش انسان را نزد دیگران کم میکند. ممکن است یکی از دلایل حرمت غیبت این باشد که شخصیت، عنوان و حیثیت شما اقتضا میکند که غیبت کسی را نکنید. اگر شما غیبتکنید، دو حرکت را انجام دادهاید، یکی اینکه آبروی او را بردهاید و دیگری اینکه شخصیت خودتان را کوچک کردهاید؛ یعنی وقتی غیبت میکنید به این معنی است که انسان ارزشمند و باتقوایی نیستید؛ و شاید قول خداوند که میفرماید: ﴿لا یحبّ الله الجهر بالسّوء من القول ...﴾[7] اشاره به همین مطلب داشته باشد. علاوه براینکه یک کار زشت را در جامعه شایع کردهاید ﴿إنّ الّذین یحبّون أن تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب ألیم﴾[8] پس اینکه شما بگویید مخالف احترام ندارد لذا غیبتش جایز است؛ دلیلی ندارد. چون شما انسان هستید و نباید زبان شما با این کلام زشت، آلوده شود و همچنین فاحشه نباید در جامعه شیوع پیدا کند.[9]