عنوان
قابلیت پذیرش مالکیت ادواری (تایم شرینگ) و ماهیت حقوقی آن
نویسنده
اصطلاحنامه
بیع زمانی | حقوق (Law) | مالکیت (Ownership) | مالکیت زمان دار (Time Sharing) | مالکیت زمانی | مشاع (Held in Common)
استادراهنما
ابوالحسن مجتهد سلیمانی
استادمشاور
راحله سید مرتضی حسینی
محل نشر
تهران
ناشر
تاریخ نشر
۱۳۹۲
مقطع تحصیلی
کارشناسی ارشد
مشخصات ظاهری
ط، ۱۲ ص.
زبان
فارسی
توضیح
یکی از مسائل حائز اهمیت در حقوق ایران، برخورد و رویارویی قواعد و مقررات داخلی و فقه اسلامی با مسائل مستحدثه و تأسیسات وارداتی میباشد که قبلاً سابقه آنها در عرصه قوانین داخلی و حتی فقه اسلامی به چشم نمیخورد. اما باید اذعان داشت که پذیرش چنین نهادهای ناشناخته در حقوق داخلی همواره از یک فرایند طولانی برخوردار بوده و با مقاومت شدید قانونگذار و به ویژه فقها مواجه شده است؛ که این امر خود موجب صرف هزینههای حقوقی و اقتصادی سنگینی برای عموم مردم و جامعه میگردد. از این روی میبایست قانونگذار با شتاب بیشتری نسبت به نهادهایی که در عرف مردم مورد پذیرش قرار گرفته و عقلای جهان بر آن مهر صحت و تأیید نهادهاند، وارد عمل شده و آنها را در قالب قانون به رسمیت شناخته تا از عواقب ناگوار احتمالی آنها جلوگیری گردد. حال یکی از مباحث نوظهور و بسیار کاربردی در زمینه حقوق مدنی، مسئله مالکیت ادواری (تایم شرینگ) میباشد که از اواسط دهه 70 در ایران رواج یافته است. مالکیت ادواری شکلی از مالکیت سهم بندی شده مال است که عموماً در املاک رواج دارد و در آن چند مالک استحقاق مییابند که برای بازه زمانی خاصی از آن استفاده نمایند. از یک سو گسترش قراردادهای مالکیت ادواری در عرصه اقتصادی و از سوی دیگر عدم وجود وحدت نظر میان حقوقدانان و فقها در خصوص پذیرش و ماهیت این نهاد نوظهور، ضرورت نگارش نوشتار حاضر در جهت تحلیل ماهیت حقوقی مالکیت ادواری با مدنظر قراردادن قوانین وضع شده در سایر کشورها را روشن مینماید. پس از بررسی این نهاد تازه تأسیس ـ وارداتی از ابعاد فقهی و حقوقی؛ به این نتیجه دست مییابیم که پذیرش چنین نهادی هیچگونه منافاتی با قواعد و اصول پذیرفته شده فقهی و همچنین مقررات موضوعه داخلی ندارد و قبول آن با هیچگونه مانعی مواجه نخواهد بود. از لحاظ ماهیت حقوقی آن با توجه به اینکه آثار و خصوصیاتی که در عقد بیع موجود است، در مالکیت ادواری نیز متجلی میباشد ترجیح آن است که این نهاد را در زمره مصادیق عقد بیع و به عنوان بیع ادواری قلمداد نمود و آثار اختصاصی عقد بیع را با لحاظ ماهیت خاص چنین نهادی بر آن بار کرد. با این وجود در صورت عدم پذیرش تحلیل مالکیت ادواری در قالب عقد بیع، راه برای توجیه انتقال مالکیت مقید به زمان بر اساس قوانین موضوعه همچنان باز است و آن هم استناد به ماده 10 قانون مدنی و اصل آزادی قراردادی است. در صورت تحلیل مالکیت ادواری به عنوان عقدی نامعین آثار چنین عقدی با رعایت قواعد عمومی قراردادها بر عهده طرفین خواهد بود.
واژههای کلیدی: مالکیت، مالکیت مشاع، مالکیت مشترک، مالکیت ادواری، بیع ادواری.