عنوان
اسقاط جنین
اصطلاحنامه
بانک جنین | جنین (Fetus) | سقط جنین (Miscarriage) | واگذاری جنین (Embryo Disposition)
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1374/04/05
اندازه
15MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث در اسقاط جنین است. گفتیم باید در ابتدا سه مطلب را مورد بررسی قرار دهیم.
مطلب اول حرمت سقط جنین است و بر این کار ادله ی اربعه ای را ارائه کردیم.
مطلب دوم مراحل سه گانه ی جنین است مرحله ی اول مرحله است که جنین شکل انسان به خود نگرفته است. مرحله ی دوم مرحله ای است که شکل انسان به خود گرفته ولی ولوج روح در آن نشده است و مرحله ی سوم هم شکل انسان را به خود گرفت و هم ولوج روح در آن شده است.
مطلب سوم در مورد دیه و قصاص است که اگر جنینی را ساقط کنند دیه دارد. این بحث را تمام کردیم و امروز به سراغ قصاص می رویم که آیا اسقاط جنین دارای قصاص است یا نه یعنی اگر کسی عمدا جنین کسی را ساقط کند و یا اگر مادر عمدا چنین کند آیا باید قصاص شود؟
فقها کمتر به سراغ این مسأله رفته اند. ایشان بیشتر درباره ی دیه ی اسقاط جنین بحث کرده اند.
نقول: اگر در مرحله ی اولی باشد یعنی بچه هنوز نطفه، علقه، مضغه و عظام باشد واضح است که قصاصی در کار نیست. زیرا بر جنین صدق نمی کند که نفس و انسان است. او بالقوه انسان است ولی بالفعل همان نطفه و علقه می باشد.
اگر در مرحله ی دوم باشد که شکل انسان به خود گرفته ولی هنوز روح در آن دمیده نشده است باز قصاص ندارد زیرا در حکم انسان میت است. اگر کسی میتی را سر ببرد او را اعدام نمی کنند و فقط باید دیه دهد. اگر کسی دست میتی را قطع کند قصاص نمی شود و دست او را قطع نمی کنند بلکه فقط باید دیه ی آن را پرداخت کند.
انما الکلام در مرحله ی سوم است یعنی هم جنین کامل شده است و هم روح در آن دمیده شده است مانند جنین هفت ماهه و یا نه ماهه که عن قریب متولد می شود. آیا کسی که آن را ساقط کرده است آیا به عنوان اینکه قاتل نفس محترمه است قصاص می شود؟
ظاهر بعضی از تعبیرات این است که قاتل باید قصاص شود و اولیاء دم می توانند تقاضای قصاص کنند. حتی شاید بتوان گفت که ظاهر بعضی از عمومات و اطلاقات هم قصاص را ایجاب کند. عموماتی مانند ﴿مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ﴾[1] این مورد را شامل می شود. همچنین آیه ی ﴿وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا﴾[2] این مورد را شامل می شود زیرا عنوان قتل در این مورد صادق است.
بله آیاتی مانند ﴿وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا﴾[3] این مورد را شامل نمی شود زیرا به قتل جنین قتل مؤمن گفته نمی شود.
حتی ممکن است گفته شود که جنین مسلمان به حکم مسلمان است و آیه ی فوق آن را شامل می شود.
مضافا بر اینکه چه فرقی بین دیه و قصاص است وقتی جنین مزبور دیه ی انسان کامله را دارد قصاص هم بر آن وجود خواهد داشت.
با این حال از بعضی از عبارات استفاده می شود که جنین فقط دیه دارد و قصاصی در آن نیست. کشتن جنین در حالت عمد و سهو موجب دیه ی کامله است که پانصد مثال طلا است.
صاحب جواهر در بین کلام محقق در شرایع می فرماید: محقق ابتدا می فرماید: و لو القت المراة حملها مباشرة (خودش مشتی به شکمش بزند) او تسبیبا (دوایی بخورد که موجب سقط شود) فعلیها دیة ما القته و لا نصیب لها من هذه الدیة (این عبارت نشان می دهد که زن در قتل جنین عامد بوده است زیرا قاتل عمدی از دیه سهمی نمی برد.)
بعد صاحب جواهر اضافه می کند: بلا خلاف و لا اشکال فی ثبوت الدیة علیها بل و فی عمد ارثها ایضا مع العمد. (ظاهر کلام ایشان مطلق است و هم قبل ولوج روح را شامل می شود و هم بعد از ولوج روح را)
وسائل ج 19 باب 20 از ابواب دیة الاعضاء
حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ (عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي امْرَأَةٍ شَرِبَتْ دَوَاءً وَ هِيَ حَامِلٌ لِتَطْرَحَ وَلَدَهَا (فرزندش را عمدا اسقاط کند) فَأَلْقَتْ وَلَدَهَا قَالَ إِنْ كَانَ لَهُ عَظْمٌ قَدْ نَبَتَ عَلَيْهِ اللَّحْمُ وَ شُقَّ لَهُ السَّمْعُ وَ الْبَصَرُ (چشم و گوش پیدا کرده باشد و ولوج روح هم شده باشد) فَإِنَّ عَلَيْهَا دِيَةً (دیه ی کامله) تُسَلِّمُهَا إِلَى أَبِيهِ (چون طبقه ی اول وارث پدر و مادر هستند) ... قلت فَهِيَ لَا تَرِثُ مِنْ وَلَدِهَا مِنْ دِيَتِهِ؟ قَالَ لَا لِأَنَّهَا قَتَلَتْهُ.
دلالت روایات: روایاتی در مورد سقط جنین وارد شده است که یا ظهور در قتل عمد دارد و یا عموم است و با این حال امام علیه السلام حکم به دیه کرده است نه قصاص.
این روایت صحیحه است و هم ظهور در قتل عمد دارد و آن هم جنینی که کامل شده است و روح در آن دمیده شده است.
ان قلت: شاید این حکم مخصوص مادر باشد یعنی مادر را به خاطر اسقاط بچه نمی کشند
قلت: مادر قاتل بالاجماع اگر فرزند را بکشد کشته می شود ولی پدر در این مورد کشته نمی شود.
وسائل ج 19 باب 19 از ابواب دیة الاعضاء
حدیث 8: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ قَالَ سَأَلْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع عَنْ رَجُلٍ ضَرَبَ امْرَأَةً حَامِلًا بِرِجْلِهِ (ظاهر آن در عمد است) فَطَرَحَتْ مَا فِي بَطْنِهَا مَيِّتاً... وَ إِنْ طَرَحَتْهُ وَ هُوَ نَسَمَةٌ مُخَلَّقَةٌ (انسان کاملی باشد) لَهُ عَظْمٌ وَ لَحْمٌ مُرَتَّبُ الْجَوَارِحِ قَدْ نُفِخَتْ فِيهِ رُوحُ الْعَقْلِ فَإِنَّ عَلَيْهِ دِيَةً كَامِلَةً الْحَدِيثَ
در این روایت هم سخنی از قصاص نیست و حال آنکه موضوع آن سقط عمدی می باشد.
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَرَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الرَّجُلِ يَضْرِبُ الْمَرْأَةَ فَتَطْرَحُ النُّطْفَةَ ... إِذَا كَانَ عَظْماً فَقَالَ إِذَا كَانَ عَظْماً شُقَّ لَهُ السَّمْعُ وَ الْبَصَرُ وَ رُتِّبَتْ جَوَارِحُهُ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ فَإِنَّ فِيهِ الدِّيَةَ كَامِلَة
در این روایت سخن از عمد یا خطا نیست و نیامده است که کسی که زن را زده است عمدا به شکم او زده است یا نه.
خلاصه اینکه در میان این سه حدیث بعضی صحیح السند است و از مجموع آنها استفاده می شود که در جنین قصاصی وجود ندارد.
اگر هم شک کنیم که آیا عمومات (من قتل نفسا بغیر نفس) و سایر عمومات قتل جنین را هم شامل می شود که قاتل قصاص داشته باشد یا نه (هر چند این روایات خاص است و آن عمومات را تخصیص می زند) به هر حال هنگام شک اصل عدم قتل است زیرا حدود و قصاص با شبهات کنار زده می شود. (تدرأ الحدود و القصاص بالشبهات) کشتن دلیل قطعی می خواهد و بدون آن نمی شود کسی را کشت. خصوصا در مورد قتل که دلیل محکمی باید وجود داشته باشد.
ان قلت: هر چند این روایات در مورد قتل عمد است ولی گاهی قتل عمد هم تبدیل به دیه می شود بنابراین این احادیث می گویند که اگر خواستید دیه بدهید و قصاص نکنید دیه اش آن مقدار است.
قلت: این کلام بسیار خلاف ظاهر است. اصل در قتل عمد قصاص است و اگر در جنین هم قصاص لازم بود بسیار بعید بود که امام علیه السلام به آن هیچ اشاره ای نکند و فقط حکم دیه را مطرح نماید.
به هر حال از این بحث بین جایی که امر دائر شود که مادر از بین رود یا جنین کدام یک مقدم می شوند.
فرع دوم: اگر جنین ایجاد مشکل کند آیا می توان آن را سقط کرد یا نه؟
در اینجا شش مسأله را باید مطرح کنیم.
مسأله ی اولی: جان مادر در خطر است و جنین هم کامل نشده است و اگر رشد کند مادر از بین می رود. بنابراین امر دائر بین حیات عمر مادر و جنینی است که هنوز روح در آن ولوج نکرده است.
در این حالت واضح است که باید جان مادر را حفظ کرد و فرزند را اسقاط کرد. زیرا مادر دارای نفس محترمه است و جنین هنوز انسان نشده است.
همچنین اگر بترسیم وجود جنین موجب از بین رفتن مادر می شود. خوف قوی در این مورد همردیف قطع است.
باید توجه داشت که در مسائل مربوط به آینده غالبا علم حاصل نمی شود و معمولا خوف ایجاد می شود. عقلاء در مسائل مربوط به آینده خوف را جانشین علم می کنند. مثلا کسی یقین ندارد روزه برای او ضرر داشته باشد ولی خوف دارد او نباید روزه بگیرد هکذا مسیری است که علم به خطرناک بودن آن نداریم ولی خوف داریم. در این حال رفتن به آن مسی حرام است.
جنین در مواردی یک پنجاهم انسان کامل دیه دارد و واضح است که حفظ انسان کامل بسیار مهم تر است.