عنوان
ترکیب و باروری خارجی و قرار دادن در رحم
اصطلاحنامه
تلقیح (Inoculation) | تلقیح مصنوعی (Artificial insemination) | تلقیح مصنوعی انسان -- قوانین و مقررات -- ایران (Artificial insemination, Human -- Law and legislation -- Iran) | تلقیح مصنوعی انسان (Artificial insemination, Human) | تلقیح مصنوعی انسان (فقه) -- ایران (Artificial insemination, Human (Islamic law) -- Iran) | تلقیح مصنوعی انسان (فقه) (Artificial insemination, Human (Islamic law))
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
تاریخ نشر
1392/03/06
اندازه
13MB
زبان
فارسی
یادداشت
فرع سوم آن است که اسپرم مرد و تخمک زن را در آزمایشگاه ترکیب و بارور کرده و سپس در رحم صاحب تخمک قرار
دهند. بحث در مورد این فرع در دو بخش است گاه بحث می شود که حکم ترکیب و باروری مزج خارجی و آزمایشگاهی چیست؟ گاه در مورد قرار دادن این نطفه امشاج در رحم زن صاحب تخمک بحث می شود.
در مورد بحث اول إشکالی نیست و حکمی برای حرمت این عمل نیست زیرا اینکار نه زناست و نه منافی با حفظ فرج است زیرا این ترکیب که هنوز در فرج زن قرار نگرفته است.. این کار مثل خالی کردن زوائد و مدفوعات در خارجست و محذوری ندارد. پس اصل مزج نطفه در خارج بلا إشکالست. عمده بحث دومست که وارد کردن این نطفه امشاج در رحم زن صاحب تخمک، چه حکمی دارد؟
فرق این بحث با فرع دوم آن است که در فرع دوم، نطفه اجنبی را درون رحم زن اجنبیه قرار داده تا با تخمکی که در رحم زن از تخمدان آزاد شده، باروری حاصل شود. اما در این فرع تخمک را از درون رحم زن استخراج کرده و با منی مرد بیگانه در خارج و در شرایط آزمایشگاهی ترکیب می کنند.
بیان أستاد اشرفی : گرچه اصل ترکیب، منافاتی با حفظ فرج ندارد اما وارد کردن نطفه امشاج و بارور شده در رحم زن، منافی با حفظ فرج می باشد و جائز نیست.
ان قلت زنی که عقیم شده و از نعمت فرزند محروم می باشد و خانواده در آستانه شکست قرار دارد ضرورتیست که مجوز انجام این کار را به ما می دهد تا با قرار دادن نطفه امشاج در رحم زن، مشکل بی فرزندی را در زندگی او حل کنیم.
قلت: گرچه ما قبول داریم«الضرورات تبیح المحظورات» یا «ما من شی حرمه الله الا و قد احله عند الضرورة» اما هرگونه ضرورتی مجوز انجام حرام را به ما نمی دهد. و اگرچه ما نعمت فرزند را یکی از بزرگترین ثمرات زندگی بدانیم ولی محروم شدن از این نعمت را مجوز ارتکاب هر کار حرامی نمی دانیم . شاهد آن که در زمان های گذشته که امکان تلقیح صناعی نبوده اگر مردی عقیم بود و زن از نعمت فرزند محروم میشد این محرومیت به حدی نبود که شارع بخواهد بر اساس آن حق فسخ یا حق دیگری در زندگی مشترک، بر گردن مرد خود داشته باشد و فقط باید متحمل این بلا شده و از اجر صبر و إحتساب خود بهره مند شود.«و یجعل من یشاء عقیما»
در ادامه فرع فوق بحثی وجود دارد که اگر بچه ای منتقل به رحم این زن شود ولو این انتقال را از نظر حکم تکلیفی، حرام بدانیم حکم وضعی آن چیست؟ آيا این زن صاحب تخمک، مادر مولود حساب می شود ام لا؟ آیا صاحب اسپرم را می توان پدر این فرزند دانست؟
به نظر میاید مسلما اگر بچه ای از زنا متولد شود به پدر ملحق نمی شود و نه از پدر و نه از مادر ارث نمیبرد اگرچه زنا زاده، به مادر خود محرمست. این نظر أستاد خوئی ره است که به تبع بسیاری قائلند محرمیت وجود میان مادر و زنازاده، وجود دارد بر اساس شریفه:«إن امهاتهم الا اللائی ولدنهم» و لوازم این محرمیت از قبیل عدم جواز ازدواج بچه با این مادر و حتی ازدواج با خواهر و برادران دیگری که از این مادر به دنیا آمده اند، ثابتست. لذا در ولد الزنا أحکام امومت و ولدیت علی القاعده بار می شود فقط موضوع ارث منتفی می شود.
اما در بحث مانحن فیه قطعاً زنا نیست زیرا زنا التقاء الختانین است لکن در فرع سوم، فقط این دو نطفه در خارج یا آزمایشگاه
به هم ممزوج شده و وارد رحم زن اجنبیه شده است. لذا این بچه قطعاً ولد الزنا نیست فقط ما هستیم و آيه شریفه « إن امهاتهم الا اللائی ولدنهم » که دلالت دارد کسی که بچه را به دنیا آورده مادر او بشمار می رود. میماند بحث ارث این فرزند از مادر که عده ای گفته اند اگر زن،مادر مولود باشد پس چه مانعی برای ارث وجود دارد؟ ولی به نظر ما بعید نیست به مقتضای اطلاق أدلّه ارث مثل «یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین» این مورد را نیز شامل شود.
سؤال بعدی که مطرحست این که آیا به این نطفه ای که منعقد شده است ابوت ثابتست یا نه؟ روایتی وارد شده است که راوی سؤال می کند که اگر مردی با همسرش جمع شد و بعد از این که مرد در او القای منی کند و زن بر أثر مساحقه با کنیز نطفه مرد را به رحم کنیز منتقل کند و بعد بچه در رحم کنیز پرورش یافته و متولد شود چه حکمی دارد؟ امام مجتبی در پاسخ می فرماید که باید بچه را ابتدائا به دنیا آورند بعد مهر کنیز که بر أثر به دنیا آمدن بچه و از بین رفتن بکارت به وجود آمده است بر عهده کنیز و مولای کنیزست و بعد زن را باید سنگسار کنند. بچه ای هم که از این کنیز به دنیا آمده است ملحق به پدر می شود. این کنیز، کنیز پدر نیست و کنیز خود زن می باشد. این حکم را امیر المؤمنین بعد امضا کردند.
در ما نحن فیه هم که از بذر اجنبی و اجنبیه بچه ای به دنیا آید بچه را متعلّق صاحب بذر بدانیم همانطور که اگر کسی در زمین غصبی دانه ای بپاشد و بعد گندم عمل آید گندم و نمای آن مال صاحب بذرست اگرچه باید قیمةالمثل تصّرفات غاصبانه را بدهد. در مانحن فیه هم قائل می شویم ابوت و بنوت منعقد شده است گرچه مقدمات حرامی قبل از اینکار انجام شده باشد.و للکلام تتمة و الحمدلله.