عنوان
حکم غیبت،مبحث غیبت،مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1397/02/10
اندازه
18MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: صبحت در بحث حرمت غیبت بود و دلایلی که بر آن اقامه شده است. در جلسه قبل دو آیه از قرآن بیان شد.
آیه سوم: یکی از دلایل ذکر شده این آیه شریفه است: «لاَّ يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا».[1]
«لاَّ يُحِبُّ اللّهُ» یعنی محبوب خداوند نیست که انسان قول سوء را فریاد بزند.
«بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ» قول سوء به معنای حرف بد، در تعیین محدوده آن نظراتی مطرح است:
1- برخی میگویند معنایش این است که فحش ندهید.2- یعنی حرفی که حاکی از بدی و عیب دیگر انسانها باشد، نزنید؛ «القول الحاکی عن السوء».3- اعم از معنای اول و معنای دوم است.
اگر معنای دوم و سوم را لحاظ کنیم، مدعای ما که حکم به حرمت غیبت است، اثبات میشود اما با معنای اول، مدعا ثابت نمیشود. به نظر ما همانگونه که آیتالله سبحانی[2] میفرمایند، معنای قول سوء، کلامی است که باعث ناراحتی دیگری میشود؛ چه بدی دیگران گفته شود باعث ناراحتی میشود و چه به دیگری فحش داده شود باز هم باعث ناراحتی میشود.
اشکال اول: با توجه به این مطلب جواب محقق ایروانی داده میشود؛ محقق ایروانی میفرماید ظهور کلام انصراف به فحش دارد.[3] به نظر ما دلیلی وجود ندارد که بخواهیم قول سوء را منحصر در فحش بدانیم بلکه به قرینه «مَن ظُلِمَ» معلوم است که معنای آن اعم است و شامل «قول الحاکی» هم میشود. «من ظلم» قرینه است که سخن در جایی است که شخصی بهوسیله قول یا فعلی، مظلوم واقع شده و دادخواهی میکند.
اشکال دوم: آیتالله خویی میفرماید که آیه ظهوری در غیبت ندارد مگر با قرائن خارجیه.[4] خیلی روشن نیست که ایشان قرائن خارجیه را قبول دارند یا خیر؛ اما به نظر ما از مجموع آيه استفاده میشود قولی که حاکی از بدی دیگران باشد شامل آیه میشود؛ بنابراین غیبت یکی از مصادیق آیه است.
اشکال سوم: در این آیه شریفه آمده است «لاَّ يُحِبُّ اللّهُ» یعنی خداوند دوست ندارد گفته نشده که حرام است؛ ممکن است خدا چیزی را دوست نداشته باشد اما حرام نیز نباشد، حرام بودن یک مطلب است و دوستنداشتن مطلب دیگری. بر اساس آیه خداوند غیبت را دوست ندارد اما بیان نشده که حرام هم است؛ ممکن است مکروه باشد و یا حرام باشد «عدم الحب اعم من الکراهة و الحرمة».
محقق ایروانی به این اشکال جواب دادهاند: در میان کسانی که در غیبت بحث کردهاند کسی قائل به کراهت نشده است؛ در اینجا قول به فصل نداریم که کسی غیبت را حرام نداند.[5]
آیتالله سبحانی نیز میفرمایند: مناسبت حکم با موضوع در اینجا دلالت بر حرمت دارد چراکه حکمِ مناسب با سخن شر، حرمت است نه کراهت.[6]
درهرحال این اشکال قوی است مگر آنکه بگویید میتوان با قرائن دیگر مثل سایر آیات گفته شود که مراد از «لاَّ يُحِبُّ اللّهُ» در اینجا حرمت است؛ اما از خود کلمه نمیتوان حرمت را برداشت نمود.
آیه چهارم: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»[7] به این آیه شریفه برای حرمت غیبت، استدلال شده است.[8] [9] [10]
«إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ»: کسانی که کار زشت را در جامعه شایع میکنند. با غیبت کردن عمل زشت دیگری که در خفا انجام شده بود بیان میشود و شیوع گناه صورت میگیرد.
«تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ»: مراد از فاحشه چیست؟ برای آن دو معنا ذکر شده است:
1- مراد از آن افعال شنیع است؛ یعنی دوست دارند که کارهای بد در جامعه شایع شود.
اشکال: آیا کسی که غیبت میکند دوست دارد که افعال زشت شایع شود؟ خیر ممکن است غیبت کننده قصد اصلاح و دلسوزی داشته باشد نه اینکه دوست دارد افعال زشت را شیوع دهد.
2- مراد از آن اقوال شنیع است که خود دو صورت دارد زیرا آیه میگوید بدگویی در مورد مؤمنین است «فِي الَّذِينَ آمَنُوا»: الف) در مورد همه مسلمانان بدگویی میکند؛ مثلاً میگوید همه مؤمنین فلان عیب را دارند. ب) در مورد برخی از مؤمنین بدگویی میکند. صورت اول غیبت نیست زیرا غیرمحصوره است.
از میان معانی و صور بیان شده (به معنای افعال، اقوال کلی و اقوال جزئی) فقط معنای سوم غیبت است.