عنوان
حیات نباتی ،مسائل پزشکی ،مسائل مستحدثه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1398/11/23
اندازه
15MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما در حیات نباتی بود. بحث به اینجا منتهی شد که اگر شک در صدق حیات دارای آثار شرعی نسبت به شخص مبتلی به حیات نباتی کردیم مقتضای اصل چیست؟
مقتضای اصل هنگام شک در صدق حیات بر حیات نباتی
گفتیم استصحاب در شبهه مفهومیه راه ندارد چون با استصحاب نمی توان مفهوم حیات که امری شرعی نیست را مشخص کرد. در اینجا تعدادی از تطبیقات فقهی در مورد حیات نباتی به لحاظ اصل عملی را مرور می کنیم.
مسأله جریان استصحاب در حکم، اختلافی است. مثلا شخصی که الان حیات نباتی دارد قبلا مالک بوده است، حال آیا می توان استصحاب ملکیت سابقه کرد یا نه، مسأله اختلافی است.
مرحوم خویی فرموده است در این موارد استصحاب حکم جاری نمی شود. ولی به نظر ما این استصحاب جاری است. مثلا بعد از استتار قرص نمی دانیم وجوب امساک برای شخص صائم باقی است یا نه، در این صورت می توان استصحاب وجوب امساک کرد. اینجا استصحاب نهار باقی نیست چون شبهه مفهومیه نهار است اما به نظر ما استصحاب وجوب امساک مانعی ندارد بر خلاف نظر مرحوم خویی.
مرحوم خویی فرموده است که استصحاب وجوب امساک نیز راه ندارد به این دلیل که در جریان استصحاب، بقاء موضوع شرط است و در شبهات مفهومیه موضوع محرز نیست. موضوع وجوب امساک، نهار است که بعد از استتار قرص، نهار مشکوک است یعنی موضوع وجوب امساک مشکوک است. همانطوری که استصحاب نهار نمی شود، استصحاب وجوب امساک نیز نمی شود چون استصحاب امساک، فرع احراز نهار است. بله اگر جایی موضوع محقق باشد ولی نمی دانیم حکم باقی است یا نه می توان استصحاب کرد. مثلا اگر گفته شود «امسکوا فی النهار» و ما نمی دانیم وجوب امساک مربوط به کل نهار است یا اگر جزئی از نهار باقی باشد نیز باید امساک کرد؟ در این صورت استصحاب وجوب امساک جاری می شود. ولی بعد از آنکه شارع وجوب امساک را برای نهار قرار داد، بعد از استتار قرص که احتمال منقضی شدن نهار را می دهیم نمی توانیم استصحاب کنیم. استصحاب با شک در تحقق موضوع جاری نمی شود.
در مقابل مرحوم خویی نظر عده ای از اصولیین قرار دارد که به نظر ما قول حق همین است که در اینجا استصحاب جاری می شود. زیرا اینکه گفته اند موضوع باید باقی باشد این بقاء به نظر عرف است و معنای بقاء موضوع این نیست که باید موضوع اخذ شده در دلیل باقی باشد. ملاک در جریان استصحاب این است که اگر حکم در زمان شک، عرفا باقی باشد برای استصحاب کافی است حتی اگر موضوع تغییر کرده باشد. مثلا شارع گفته است «امسکوا فی النهار» و استتار قرص شده باشد و مقداری از شب داخل شده باشد، اگر مشکلی در جریان استصحاب در شبهات حکمیه ناشی از حکمی بودن نباشد از ناحیه بقاء موضوع مشکلی نیست چون اگر وجوب امساک بعد از استتار و دخول مقداری از شب هنوز باقی باشد، عرف می گوید این همان وجوب امساک قبل است، نه اینکه وجوب امساک جدیدی باشد.
در دلیل استصحاب نیامده است که باید موضوع باقی باشد بلکه آمده است که نقض حکم صدق نکند و نقض حکم در جایی است که به نظر عرف موضوع باقی باشد. در نتیجه طبق نظر مرحوم خویی در مورد حیات نباتی نه استصحاب حیات جاری است نه استصحاب حکم. ولی به نظر ما استصحاب حکم جاری می شود.
تطبیقات اصل عملی در مورد حیات نباتی
یکی از تطبیقات بحث حیات، طهارت بدن شخصی است که مبتلی به حیات نباتی است که حیات او به این درجه رسیده است. بدن میت نجس است؛ آیا کسی که به این مرحله از حیات رسیده است بدنش نجس است؟ بحث دیگر اینکه اگر کسی او را مس کرد باید غسل مس میت انجام دهد؟
در مورد این شخص بعد از اینکه استصحاب حیات جاری نمی شود نوبت به استصحاب حکمی می رسد. بنابر جریان استصحاب در شبهات حکمیه در اینجا استصحاب طهارت جاری می شود. اگر قائل به جریان استصحاب در شبهات حکمیه نشدیم یا مانند مرحوم خویی در اینجا قائل به جریان استصحاب -از باب عدم احراز موضوع- نشدیم، نوبت به اصل طهارت می رسد البته بنابر جریان این اصل در شبهات حکمیه. در واقع اگر نمی دانیم این شخص که مبتلی به حیات نباتی شده نجس است یا نه، اصل طهارت جاری می کنم، و اگر این اصل را نیز جاری ندانستیم اصل برائت پیاده می کنیم و می گوییم شک داریم شخصی که به او دست زده است باید دست خود را تطهیر کند یا نه، اصل برائت از وجوب تطهیر پیاده می کنید و می تواند با همان دست بدون نیاز به تطهیر نماز بخواند.
نسبت به وجوب غسل مس میت نیز اصل برائت جاری می شود چون شبهه حکمیه است و در این صورت حتی اخباریون قائل به جریان برائت هستند.
بحث دیگر بحث تجهیز اوست. آیا تجهیز چنین کسی واجب است یا نه؟ اصل برائت می گوید تجهیز او واجب نیست. البته مسأله دیگری نیز وجود دارد با توجه به اینکه احتمال مشروعیت تجهیز او وجود دارد اگر او را غسل دادند، حال بعد از اینکه به موت مطلق رسید آیا تجهیز قبلی مجزی است یا نه؟ بله همان مجزی است و اینجا مجرای قاعده اشتغال نیست؛ زیرا تکلیفی وجود دارد و نمی دانیم که آن تکلیف مربوط به مرگ مطلق است یا شامل حیات نباتی نیز می شود. این مسأله نظیر این است که شک می کنید به مجرد استتار قرص می توان نماز مغرب خواند یا باید ذهاب حمره مشرقیه شود. حال اگر بعد از استتار قرص نماز مغرب را خواندید آیا بعد از ذهاب حمره دوباره باید خوانده شود؟ می گوییم نیاز نیست دوباره بخوانید چون شک در سقوط تکلیف همیشه مجرای قاعده اشتغال نیست. شک در سقوط جایی مجرای قاعده اشتغال است که شبهه موضوعیه سقوط باشد، اما جایی که شک در سقوط ناشی از شک در حدود تکلیف باشد جایی برای قاعده اشتغال نیست. اینجا شک در سقوطی است که ناشی از حدود تکلیف است؛ احتمال می دهید تکلیف شما عبارت است از انجام امری است که با انجام آن قبل از ذهاب حمره امتثال می شود و بیش از این علم به تکلیف ندارید. نمی دانید به تکلیفی مکلف هستید که قبل از ذهاب حمره مشرقیه امتثال می شود یا بعد از آن، اگر بخواهید مقید به بعد از ذهاب حمره شود و حتما در آن زمان امتثال کنید، کلفت بیشتری نسبت به امتثال قبل از ذهاب حمره دارد که با اصل برائت نفی می شود.
در این بحث شما باید میت را تجهیز کنید لکن آیا تجهیز مقید است به موت مطلق یا شامل حیات نباتی نیز می شود؟ مقید شدن تجهیز به موت مطلق کلفت زائده است که با اصل برائت (اصل برائت از اکثر در اقل و اکثر ارتباطی) مرتفع می شود.