عنوان
داخل کردن منی مرد توسط زوجه در رحم خود
اصطلاحنامه
تلقیح (Inoculation) | تلقیح مصنوعی (Artificial insemination) | تلقیح مصنوعی انسان -- قوانین و مقررات -- ایران (Artificial insemination, Human -- Law and legislation -- Iran) | تلقیح مصنوعی انسان (Artificial insemination, Human) | تلقیح مصنوعی انسان (فقه) -- ایران (Artificial insemination, Human (Islamic law) -- Iran) | تلقیح مصنوعی انسان (فقه) (Artificial insemination, Human (Islamic law))
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
تاریخ نشر
1392/02/04
اندازه
15MB
زبان
فارسی
یادداشت
إبتدا موضوع تلقیح مصنوعی را بحث کرده و سپس بحث در حکم شرعی آن می کنیم .
مقصود از تلقیح مصنوعی هرگونه ترکیب اسپرم مرد با تخمک زن را گویند که موجب توالد شود؛ البته تلقیحی که از مجرای طبیعی مقاربت نباشد بلکه کمک های پزشکی و آزمایشگاهی در این تلقیح، دخالت داشته باشد. مثل این که منی مرد را با سرنگ یا ابزار دیگری وارد رحم زن کرده، سپس خود منی به سمت دو فالوپ«گردنه رحم» حرکت کرده وبعد از آن با تخمک زن آمیخته و موجب توالد و تناسل شود.«توضیح مبسوط تر بحث خواهد آمد.»
نکته ای پیش از ورود به بحث: علم پزشکی در کشورهای إسلامی برگرفته و متأثر از علم پزشکی در کشورهای غربی است. لذا دغدغه ای برای رعایت مسائل شرعی در این علم بذاته وجود ندارد، نه به کلیسا کاری دارند نه در صدد تأمین نظر حوزه های علمی إسلامی می باشند. به خصوص بعد از رنسانس در اروپا که به صورت ویژه، دین را به کناری زدند و محدوده دینداری و باور به خدا را محدود در کلیسا و امری شخصی قلمداد کردند. البته داستآن ها ی امثال گالیله و دانشمندان دیگر و محکومیتهای صادره از ارباب کلیسا و و شکنجه های دانشمندان علوم طبیعی و...بی نیاز از بیان است. مخالفت کلیسا با علم و تکنیک موجب بی ارجی کلیسا در غرب گردید حتی در اندیشه های کلامی آن ها از قبیل تثلیث، سستی زیربنای عقلانی آن، مشاهده می شود. شاید به همین دلیل باشد که علیرغم کلیساهای مجلل و گرانقیمتی که در اروپا وجود دارد ولی به خاطر عدم استقبال، متروکه و در مزایده فروش می باشد.
در کشورهای إسلامی هم که تحت تاثیر ترقیات اروپائیان قرار گرفته اند،در طول زمان و مقایسه برخوردهای ارباب کلیسا با کشفیات علمی، توهم تعارض بین علم و دین پیش آمد و دین در نگاه برخی روشنفکران شرقی غرب زده، عامل عقب ماندگی معرفی گردید غافل از آن که معارف إسلامی، معارفی عالی و دارای پشتوان ه عقلانی و برآمده از فطرت بشری می باشد و با تعالیم کلیسا و عیسویان، قابل مقایسه نیست.لذا آن تعارض در مغرب زمین، تبدیل به تعامل و هماهنگی در مشرقیان مسلمان شد و تعامل إسلام با علم جدید به گونه دیگری رقم خورد. باری پزشکی غربی و بی تفاوت به دین، در کشورهای إسلامی دارای ملاحظات جدیدی شد چرا که دسته ای از پزشکان متدین در صدد برآمدند که این تحولات را از نظر دین و اخلاق، بررسی کنند. یکی از پیشرفتهای جدید این علم در سده اخیر،کشف راههای غیر طبیعی تکثیر نسل می باشد. لذا فقهای مسلمان در صدد برآمدند که جواز و عدم جواز و محدوده آن را بررسی کنند.
تلقیح مصنوعی: قبلا به عرض برسانم که خدای متعال«خلق من کل زوجین اثنین» یعنی مبنای خلقت و تکثیر نسل بر ازدواج و تزویج بین دو شی قرار دارد، حتی در نباتات ذراتی از پرچم گل روی بخش دیگری از آن میریزد و این ترکیب، ماده اولیه میوه را فراهم میاورد. آدمی هم از این سنّت عمومی در طبیعت پیروی می کند، جمعی مونث و جمعی مذکرند که با تلقیح مایع آن دو نسل بشریت امتداد می یابد.در پزشکی ثابتست که درون آب مرد«منی» ماده ای به نام اسپرم وجود دارد که در هر دفع منی توسط مرد، میلیونها اسپرم وجود دارد. یکی از این میلیونها اسپرم اگر بتواند خود را به تخمک یا اوول زن برساند و وارد آن شود موجب باروری یا تشکیل نطفه می شود، اسپرم، پوسته اوول را می شکافد و وارد آن شده و بعد این دو سلول با هم ممزوج شده و شروع به تکثیر می کنند تا به مرحله علقه و مضغه و بعد «کسونا العظام لحما» می رسد. بعد از چند ماه با همین تکثیر سلولی، نوبت به «انشاناه خلقا آخر» می رسد. در نقطه نهایی خود نیز منادا به ندای آسمانی «فتبارک الله احسن الخالقین»شده و نوزاد شگفت انگیزی پا به عرصه گیتی میگذارد.
مکان اصلی تخمک زن، در تخمدان در قسمت بالای رحم می باشد که در یک دوره مشخص از تخمک، آزاد شده و درون لوله رحمی یا فالوپ، قرار می گیرد .«رحم زن در بالای خود به صورت متقارن، در دو طرف، مکانی به نام فالوپ یا قناة به زبان عربی دارد.» کوشش اسپرم آن است که خود را به فالوپ و تخمک رسانده و وارد تخمک شود.این تخمک و اسپرم ممزوجه از فالوپ به داخل خود رحم رفته و در آنجا رشد می کنند. پس ترکیب بین دو مایع زن و مرد، مسیری را طی کرده و در نقطه ای به امتزاج می رسد. حال در هر نقطه ای که اختلال باروری وجود داشته باشد ضرورت تلقیح مصنوعی، پیش می آيد. مثلاً گاهی اسپرم مرد ضعیف است و قدرت رسیدن به فالوپ را ندارد، اینجا اسپرم را تقویت می کنند تا به اوول برسد و ترکیب صورت گیرد. گاهی اسپرم به اوول می رسد اما قدرت شکافتن آن را ندارد. اینجا با ابزار پزشکی اسپرم را تقویت می کنند تا وارد فالوپ شده و قدرت شکافتن و باروری تخمک را داشته باشد.
فرآیند این عمل صورتهای گوناگونی دارد: که البته دانستن آن در بعضی موارد در تحلیل فقهی ضرورت دارد گاهی اسپرم مرد قوی است در ظرف دیگری میریزد از آن ظرف اسپرمهای قوی را برمیدارند و با سرنگ یا ابزار دیگری وارد رحم زن می کنند. اینجا ورود اسپرم در رحم کافی است تا به فالوپ برسد و مختلط شود قسم دوم آن است که اسپرم قدرت رسیدن به فالوپ ندارد با ابزار خاص، اسپرم را به فالوپ میرسانند تا با تخمک ترکیب شود. قسم سوم اسپرم مرد ضعیف است و قدرت إستقرار در رحم ندارد، لذا در خارج اسپرم را تقویت کرده«اصطلاحا شست شو می دهند» بعد وارد فالوپ کرده تا بارور شود. در مقابل اینها گاهی اوول و اسپرم را در خارج ترکیب و تکثیر اولیه می کنند...«که این أقسام بعدا خواهد آمد.»
به همین مقدار از موضوع شناسی اکتفا کرده و وارد اولین فرع فقهی در این مسأله میشویم:سؤال در فرع اول، آن است که اگر منی مرد در خارج ریخته شود آیا جایز است که همسرش، آن را وارد در فرج خود کند تا فرزند دار شود یا نه؟در این مسأله در واقع، اختلالی هم در لقاح و باروری نیست، مرد نطفه قوی دارد ولی آن را عزل می کند، در این حال آیا همسر مجاز است که آن را به درون رحم خود بریزد تا فرزند دار شود یا نه؟ مرحوم حکیم در منهاج الصالحین می فرماید بچه ای که از این راه به دنیا آید ملحق به پدر نیست زیرا ظهور أدلّه در آن است که فرزندی ملحق به پدر است که از طریق عادی و طبیعی، ترکیب و متولد شود. برخی در این مسأله مخالفتی با الحاق فرزند ندارد ولی از جهت دیگری قائل به منع هستند. خدای متعال در
سوره مبارکه مؤمنون در صفات مؤمنین می فرماید: ﴿الذین هم لفروجهم حافظون﴾ [1] [2]
این صفت یعنی حفظ فرج، اختصاصی به مردان ندارد و در آيه ای دیگر برای زنان هم بدان گوشزد شده است: ﴿و الحافظین فروجهم و الحافظات﴾ [3]
پس هردو جنس زن و مرد، موظف به حفظ فرج هستند.مخالفان می گویند ادخال منی مرد با دستاگر ممکن باشد یا بوسیله سرنگ توسط زن وی، منافات با حفظ فرج داشته و حرام می باشد.
بررسی مسأله: قبل از پاسخ به این سؤال باید دید که آیا عزل کردن مرد اصلا جائز است یا خیر؟بعد به این سؤال، پاسخ دهیم که بر فرض جواز، آیا زن حق برداشتن و وارد کردن در رحم دارد یا نه؟ اما در جواز عزل، بعض قدما مثل مرحوم شیخ فرموده اند که اگر زن حره باشد و إجازه عزل را به مرد ندهد حرام است. ربما یتمسّک فی المنع که این کار ایذای زن است. قرآن می فرماید:«عاشروهن بالمعروف» یکی از مصادیق حسن معاشرت، التذاذ طرفینی زن و مرد در روابط جنسی می باشد و بسا عزل با تمام لذت، منافات دارد. منع عزل بعد از شیخ، طرفداری ندارد و بعد از ایشان، بسیاری از فقها، عزل کردن را حتی از زوجه حره و دائمه جائز دانسته اند. مستند جواز روایاتی است از جمله:
«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْعَزْلِ فَقَالَ ذَاكَ إِلَى الرَّجُلِ يَصْرِفُهُ حَيْثُ شَاءَ.» [4]
«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: لَا بَأْسَ بِالْعَزْلِ عَنِ الْمَرْأَةِ الْحُرَّةِ إِنْ أَحَبَّ صَاحِبُهَا وَ إِنْ كَرِهَتْ لَيْسَ لَهَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ.»[5]
بر اساس این روایات ما نیز عزل مرد را جائز می دانیم و نیازی به بسط بیشتر این بحث نیست.
بعد از روشن شدن جواز عزل، آیا زن حق دارد منی را بعد از عزل، داخل در رحم خود قرار دهد؟کراهت یا إجازه مرد آیا تفاوتی در جواب مسأله إیجاد می کند؟
عده ای گفته اند که اصل این کار جایز نیست به دو دلیل:
منافات با حفظ فرج«که در آیات فوق به آن تاکید شد»
منافات با روایاتی که اصل اولی در فروج را لزوم احتیاط می دانند... «بسط بیشتر خواهد آمد.ان شاء الله»