عنوان
سرایت بیماری ،مسائل پزشکی ،مسائل مستحدثه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1399/02/04
اندازه
11MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما در سرایت بیماری بود. نتیجه این شد که سرایت بیماری در شریعت امری پذیرفته شده است. به همین مناسبت بحث صوم که مقید به عدم بیماری بود بحث شد. محصل کلام این بود که روزه علی القاعده واجب است مگر اینکه سرایت به گونه ای که مردم در زندگی مادی خود به احتمال آن اعتنا کنند.
به مناسبت بحث سرایت مباحث فقهی ای وجود دارد که باید بررسی شود. از جمله مباحثی که مترتب بر سرایت است، نتائج متعددی است که برخی از آنها در کلمات فقهای سلف مورد توجه بوده و برخی دیگر نیز قابل طرح است. ثمراتی در فقه بر اساس سرایت، مطرح است.
1نتایج پذیرش سرایت در فقه
اولین ثمره بحث ثبوت خیار در نکاح است در جایی که زوج دارای بیماری مسری ای از قبیل جزام باشد. اگر زوج به این بیماری مبتلی بود، زوجه حق فسخ نکاح دارد یا نه؟ مسأله بین فقها اختلافی است؛ بعضی قائل به ثبوت خیار اند و برخی منکر آن هستند.
برای ثبوت خیار، به مسری بودن بیماری استدلال شده است که لزوم نکاح بر زوجه موجب ضرر برای اوست. برخی از بزرگان به اطلاق روایاتی که بیماری هایی از جمله جزام را موجب خیار می دانند، استدلال کرده اند.
ثمره دوم بحث ثبوت حق حضانت و سرپرستی کودک است. جایی حضانت برای مادر ثابت است که مبتلی به بیماری مسری نباشد، زیرا با ثبوت حق حضانت برای مادر، ضرر متوجه فرزند می شود. برخی از فقها مانند شهید اول به خاطر پذیرش روایت «لاعدوی» قائل به سقوط حق حضانت نشده اند؛ یعنی عدم پذیرش سرایت بیماری موجب شده است که این ثمره را نپذیرند. بعضی دیگر گفته اند حضانت از امور تسبیب بردار است و مادر می تواند حضانت را بپذیرد و از دیگران برای نگه داری فرزند کمک بگیرد.
ثمره سوم آن، بحث صوم است. اگر کسی بواسطه روزه گرفتن و ضعف مزاج احتمال سرایت بیماری را بدهد، سقوط وجوب صوم، منوط به پذیرش واقعیت سرایت است.
ثمره دیگری که بر اثر پذیرش سرایت مترتب است، بحث دیه و قصاص و تعزیر و ضمان خسارات به واسطه سرایت است. یعنی اگر به وسیله معاشرت موجب سرایت بیماری و در نتیجه موت شخص یا فساد عضوی از اعضاء او شود در این صورت بحث در ثبوت قصاص و دیه مطرح می شود. اگر بیماری به شکل عام مسری نباشد بلکه در شرائط خاص سرایت کند مثلا در برخی از امراض مانند ایدز، اگر خانمی که می داند ایدز دارد، برای انتقام جویی یا اغراض دیگر، تمکین از دیگری کند و موجب مرگ او شود، موجب قصاص است، چون برای ثبوت قصاص استناد جنایت به شخص و تعمد جانی، کافی است. اگر شخص نداند که بیمار است ولی موجب سرایت بیماری شود، در این صورت دیه ثابت است. ندانستن شخص موجب سقوط دیه نمی شود؛ چون استناد جنایت صدق می کند. اگر جنایت عمدی باشد موجب تعزیر نیز می باشد. اگر به واسطه سرایت خسارتی وارد کند، موجب ضمان است مثلا شخص بیمار به غذای دیگر دست بزند که آن غذا دیگر از ارزش می افتد.