عنوان
عناوین ثانویه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1370/04/23
اندازه
13MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث در مسائل مستحدثه و مبانی کلی آن است. به چهارمین مبنا رسیدیم که مسأله ی عناوین ثانویه است. گفتیم اینها عناوینی هستند که از خارج از موضوع بر موضوع بار می شود و حکم آن را عوض می کند. در جلسه ی قبل مثال هایی برای آن ارائه کردیم.
اما انواع عناوین ثانویه: بعضی تصور می کنند که عناوین ثانویه منحصر به ضرورت و اضطرار است این در حالی است که عناوین ثانویه بسیارند. ما به مواردی که به بحث مربوط می شود را ذکر می کنیم.
اولین مورد اضطرار است.
مانند اضطرار به اکل میته. حتی در عصر ما ابتلا به این مسأله از سابق بیشتر می باشد. مثلا کسانی که به کشورهای خارجه مسافرت می کنند و به ذبیحه ی اسلامی دسترسی ندارند و سلامتی آنها به خطر می افتد معمولا مضطر به استفاده از ذبیحه ی غیر اسلامی می شوند. گاه برای درمان بیماری، ادامه ی تحصیل، تجارت و امثال آن باید به خارج سفر کرد. ادامه ی تحصیل گاه واجب می باشد و تجارت هم گاه برای اقتصاد کشور ما ضروری است در این موارد اگر به ذبیحه ی اسلامی دسترسی پیدا نشود و به سبب طولانی شدن زمان سلامت انسان به خطر بیفتد این افراد به میته مضطر می شوند.
مورد دوم و سوم: ضرر به نفس و ضرر به غیر
ضرر غیر از اضطرار است. ضرر به معنای اضطرار به نفس و یا به غیر است ولی اضطرار به معنای گرفتار شدن در بن بست است.
گاه مسائلی پیش می آید که ذاتا حلال است ولی عنوان ثانویه ی اضطرار به نفس و یا به غیر در آن مطرح می شود و مشمول قاعده ی لا ضرر شده و ممنوع می شود.
مثالی در مورد اضطرار به غیر: مثلا حفر بالوعه در خانه ذاتا حلال است زیرا (الناس مسلطون علی اموالهم) ولی گاه این پشت دیوار همسایه است و حفر چاه به همسایه ضرر می زند در نتیجه حرام می شود.
مثالی در مورد اضطرار به نفس: مثلا کسی بیمار است و می داند که اگر فلان غذا را بخورد ضرری جدی به او وارد می شود (اگر ضرر جزئی باشد دلیلی بر اجتناب از آن وجود ندارد) خوردن غذا در حال معمولی حلال بود ولی وقتی مریض در حال پرهیز است به سبب عنوان ثانویه خوردن آن غذا بر او حرام می باشد.
مورد چهارم: عسر و حرج
مراد عسر و حرج شدیدی است که عادتا قابل تحمل نیست.
مثلا روزه گرفتن ذاتا واجب است ولی زنی است که به سبب باردار بودن هرچند به خودش و حملش ضرر نمی رسد ولی با این حال به سختی شدید می افتد.
همچنین پیرزن و پیرمرد که اگر روزه بگیرند به سختی زیاد می افتند (هرچند روزه گرفتن برای آن ضرر ندارد) اینها همه موجب می شود که وجوب روزه از آنها برداشته شود.
البته باید توجه داشت که در مورد عسر و حرج، وجوب برداشته می شود و قاعده ی عسر و حرج ایجاد حرمت نمی کند.
مورد پنجم: مقدمه ی واجب
مثلا حفر چاه و نصب سلّم ذاتا مباح است ولی گاه به سبب رسیدن به آب وضوی واجب و امثال آن واجب می شود.
مورد ششم: مقدمه ی حرام
مثلا شرب تنباکو ذاتا مباح است ولی میرزای قمی به سبب جلوگیری از تقویت کفار حکم به حرمت آن داد. زیرا خرید و فروش آن مقدمه ی حرام است که همان تقویت کفار بوده است. (البته ما و مشهور مقدمه ی حرام را حرام می دانیم)
مورد هفتم: اعانت بر واجب شرعی (التعاون علی البر و التقوا)
مثلا جهاد واجب است و من هم باید کمک کنم. کمک به مجروحین، منتقل کردن آنها از پشت جبهه برای کمک کردن به آنها ذاتا مستحب است اما اگر جهاد واجب باشد و از دست من هم کمکی بر آید که اگر انجام ندهم کار زمین می ماند در این حال باید از باب تعاون کمک کنم.
همچنین نگهداری از فرزند دیگری واجب نیست ولی اگر کمک کردن منحصر به من شود باید کمک کنم.
البته مخفی نماند که این کار گاه از باب مقدمه ی واجب واجب می باشد و گاه نیست. اعانت اعم از مقدمه ی واجب است مثلا گاه جهادی در کار نیست تا واجب باشد و من از باب مقدمه ی واجب لازم باشد به آنها کمک برسانم.
مورد هشتم: اعانت بر ظلم
فروختن انگور فی حد ذاته حلال است ولی اگر از باب اعانت بر شراب باشد حرام می شود و مشمول (و لا تعاونوا علی الاثم و العنوان) می شود.
مورد نهم: قاعده ی اهم و مهم
این قاعده ی موارد بسیاری را شامل می شود و اهم و مهم سبب می شود که کارهایی که به عنوان اولی جایز نیست را انجام دهیم.
در مسأله ی تشریح خواهیم گفت که از نظر عنوان اولی مجروح کردن بدن مسلمان حرام است ولی تشریح بدن مسلمان در مواردی که موجب پیشرفت علم طب و در نتیجه نجات جان مسلمانان می شود واجب می گردد.
در ما نحن فیه ابتدا اهم و مهم پیش می آید و بعد عمل مزبور مقدمه ی واجب می شود.
هکذا نظر اولی به اجنبیه حرام است ولی اگر این نظر سبب برای مداوا شود واجب می گردد. هکذا اگر جان زن مسلمان به جراحی بستگی داشته باشد جراح می تواند به بدن زن نگاه کند.
اهم و مهم را باید از مذاق شارع متوجه شد یعنی باید دید دو واجب و یا دو حرام که در مقابل هم قرار گرفته اند چه مقدار در نظر شارع مهم هستند. مثلا می دانیم نماز در نظر شارع بسیار مهم است و روزه در درجه ی بعد قرار دارد بنابراین اگر پشه ای در گلوی انسان گیر کند و وقت هم برای نماز ضیق باشد و امر دائر باشد که یا پشه را فرو ببرد و نماز را ادامه دهد و یا اینکه نماز را بشکند و پشه را بیرون آورد. در این حال باید نماز را مقدم کند.
اگر هم شک کنیم بین دو مورد کدام اهم است و کدام مهم در آنجا باید به سراغ اصول رویم و ببینم اصالة الحرمة مقدم است یا اصلی دیگر و ما هرگز در فقه بن بست نداریم.
مورد دهم: تقیه
عنوان اولیه این است که وضو باید از بالا به پائین باشد و یا سجده باید بر زمین و بر آنچه از زمین خارج می شود باشد ولی به سبب تقیه می توان غیر آن عمل کرد و مثلا بر فرش سجده کرد.
بعضی ممکن است بعضی تقیه را داخل در موارد اضطرار بدانند ولی به نظر ما تقیه اقسامی دارد و همه ی اقسام آن داخل در اضطرار نیست و بعضی از اقسام برای ایجاد رغبت است مانند نماز خواندن در مسجد الحرام در حالی که فرد می تواند همان نماز را در خانه بخواند. به همین سبب در روایات آمده است در مسجد آنها نماز بخوانید، به عیادات مریض های آنها بروید و در تشییع جنازه ی آنها شرکت کنید. (صَلُّوا فِي مَسَاجِدِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُم)
مورد یازدهم، دوازدهم و سیزدهم: نذر، عهد و قسم
نماز شب به عنوان اولی واجب است ولی به سبب نذر و امثال آن واجب می شود.
مورد چهاردهم: امر و نهی پدر
رفتن برای زیارت امام رضا علیه السلام ذاتا مستحب است ولی پدری است که می گوید من تنها هستم و به زیارت نرو.
بعضی می گویند که اطاعت از پدر و مادر واجب است ولی بعضی دیگر قائلند چنین نیست و ایذاء و عقوق والدین حرام است. ما هم قائل هستیم اطاعت از آنها واجب نیست ولی اگر عدم اطاعت به ایذاء کشیده شود اطاعت از آنها واجب می باشد. مثلا پدری است که از رفتن فرزند به زیارت نهی می کند فقط برای اینکه اگر فرزندش در کنارش باشد به او بیشتر خوش می گذرد. اطاعت از او در این حال واجب نیست.
همچنین امر و نهی زوج واجب الاطاعة نیست و فقط هنگامی واجب است که مزاحم حق شوهر باشد (البته سفر و خروج از منزل بالخصوص منهی عنه می باشد) مثلا زیارت امام رضا علیه السلام ذاتا مستحب است ولی اگر شوهر اجازه ندهد حرام می شود.
به هر حال عناوین ثانویه منحصر به این موارد نیست.