عنوان
غیبت،مستثنیات غیبت،متجاهر به فسق
اصطلاحنامه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1397/11/07
اندازه
10MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: صحبت درباره مستثنیات غیبت بود. کسی که مرتکب گناه علنی شده، آیا در غیر از آن گناه، میتوان او را غیبت کرد. مثلا کسی که علنا شرب خمر میکند آیا میتوان در گناهان دیگر که مخفی است هم او را غیبت کرد؟ چون متجاهر به فسق است آیا میتوان تمام گناهانش را افشا کرد؟ یا فقط میتوان فقط در همان گناهی که متجاهر است میتوان غیبتش کرد؟
قول اول: مطلقا جایز کسی که علنی گناهانی را انجام میدهد، در همه گناهانش غیبتش جایز است، چه گناهی که متجاهر است و چه گناهی که مخفی است.دلایل: روایات مطلق
روایت اول: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هَارُونَ[1] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ[2] عن أبيه عبد الله بن جعفر بن جامع،[3] عن أحمد بن محمد البرقي،[4] عن هارون بن الجهم،[5] عن الصادق جعفر بن محمد (عليهما السلام) قال:«إِذَا جَاهَرَ الْفَاسِقُ بِفِسْقِهِ فَلَا حُرْمَةَ لَهُ وَ لَا غِيبَةَ».[6] فاسقی که فسقش را علنی انجام میدهد، حرمتی ندارد و غیبت هم ندارد.
ظهور روایت در این است که متجاهر، غیبت ندارد، چه در گناهی که متجاهر است و چه گناهی که مخفی است.
روایت دوم: السِّنْدِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ،[7] عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ،[8] عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِما السَّلَامُ قَالَ: «ثَلَاثَةٌ لَيْسَتْ لَهُمْ حُرْمَةٌ: صَاحِبُ هَوًى مُبْتَدَعٍ، وَ الْإِمَامُ الْجَائِرُ، وَ الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ الْفِسْقِ».[9] سه گروه هستند که احترام ندارند: کسی که هوای نفس دارد و بدعت در دین میگذارد، سلطان جائر و ظالم، فاسقی که علنا گناه میکند.
بر اساس این روایت، فاسقی که گناه علنی میکند، حرمت ندارد، و غیبتش جایز است.
کسی که بدعت در دین میگذارد، گناه بسیار بزرگی کرده بنابراین، غیبتش در گناهی که کرده جایز است، سلطان جائر هم چون به مردم ظلم میکند، غیبتش جایز است. در مورد فاسق ملعن دو احتمال وجود دارد: مراد گناه کبیره علنی است، مراد گناه صغیره هم هست؛ چون گناه صغیره وقتی علنی باشد، کبیره میشود؛ زیرا ﴿إِنَّ الَّذِينَ يحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[10] اگر آن گناه را مخفیانه انجام دهد، صغیره است اما وقتی آن را علنی انجام دهد، حیای مردم را از بین میبرد.
روایت سوم: «عَنْ سَلْمَانَ (رحمه الله) قَالَ: ... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):«مَنْ أَلْقَى جِلْبَابَ الْحَيَاءَ فَلَا غِيْبَةَ لَهُ».[11] کسی که چادر حیا را کنار گذاشته باشد، غیبت ندارد.
یک احتمال در روایت این است:کسی که گناه کبیره را مکرر در بین مردم انجام میدهد. سه قید دارد: 1- گناه کبیره، 2- مکرر انجام میدهد، 3- علنی انجام میدهد. این شخص هیچ حیایی ندارد و از خدا و مردم خجالت نمیکشد.
معانی دیگری نیز برای این روایت شده که در ادامه مباحث میگوییم.قول دوم: جایز نبودن غیبت در غیرعلنی
مرحوم امام خمینی میفرماید: «الأحوط الأظهر عدم جوازها فيما لم يجاهر به من غير فرق بين ما كان أدون ممّا جاهر به أو لا».[12] در مواردی که علنی گناه میکند غیبتش جایز است اما در مواردی که گناه را علنی انجام نداده احوط و اظهر آن است که غیبتش جایز نیست.
این قول مطابق با احتیاط است. نظر عقل و عقلا، با این دیدگاه موافقت بیشتری دارد. ممکن است شخصی گناهی مثل قماربازی را علنی انجام دهد و نسبت به آن افتخار هم میکند اما نسبت به مسائل ناموسی بسیار متعصب است. ممکن است مخفیانه زنا هم میکند اما بههیچ عنوان دوست ندارد که این گناهش علنی شود و از علنی شدن آن خجالت میکشد. آیا جایز است که آبروی او را در گناه زنا هم ببریم؟ یا مثلا ریشش را میتراشد که گناهی علنی است اما اهل خمس، زکات و غیره است، آیا میتوان در گناهان مخفی او، آبرویش را ببریم؟مضاف بر اینکه دو دسته روایت هم جلسه قبل بیان کردیم که اگر حد بر او جاری شده میتوان درباره آن غیبت کرد اما تا زمانی که حدی بر آن گناه جاری نشده، نمیتوان غیبتش را کرد؛ پس تا زمانی که گناه به میزان اجرای حد نباشد و حد هم بر آن جاری نشده باشد، نمیتوان غیبتش کرد اما اگر کمتر از حد است یا به میزان حد است اما حدی بر او جاری نشده، نمیتوان غیبتش کرد.کسی که جلباب حیا را کنار گذاشته، قدر متیقّنش کسی است که گناه کبیره را مکرر علنی انجام دهد اما مرتکب صغیره هرچند علنی باشد، مشکوک است و ادله حرمت غیبت شامل آن میشود.قول سوم: تفصیل
شیخ انصاری (رحمهالله) میفرماید: «ظاهر الروايات النافية لاحترام المتجاهر و غير الساتر هو الجواز. و ينبغي إلحاق ما يتستّر به بما يتجاهر فيه إذا كان دونه في القبح؛ فمن تجاهر باللواط- العياذ بالله- جاز اغتيابه بالتعرّض للنساء الأجنبيّات و من تجاهر بقطع الطرق، جاز اغتيابه بالسرقة. و لعلّ هذا هو المراد بمن ألقى جلباب الحياء لا من تجاهر بمعصية خاصّة و عدّ مستوراً بالنسبة إلى غيرها؛ كبعض عمّال الظلمة».[13] اگر گناه علنی او کبیره است، میتوان درباره گناهان کوچکتر از آن گناه او هم غیبت کرد، چون گناه علنیاش بزرگتر است. مثلا کسی که مرتکب لواط میشود، میتوان گفت که دزد هم هست.