عنوان
غیبت،مستثنیات غیبت،متجاهر به فسق
اصطلاحنامه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1397/10/25
اندازه
10MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با مستثنیات غیبت بود. یکی از مستثنیات غیبت مسئله تجاهر به فسق بود و بحث شد که آیا میتوانیم شخصی را که متجاهر به قبیح یا فسق است را غیبتکنیم؟ دلایلی برای این مطلب اقامهشده که دلیل اول، روایات بود و ما روایاتی را در این بحث بیان کردیم.
دلیل دوم: دومین دلیلی که در اینجا مطرحشده سیره مستمره است. معنای سیره مستمره این است که این سیره تا زمان معصوم ادامه داشته یعنی شما هرزمانی را از زمان ائمه علیهمالسلام و بعدازآن زمان علما را در نظر بگیرید، این سیره بوده که غیبت متجاهر به فسق را جایز میدانستهاند و سیره مستمره عملیه علما هم همین بوده که غیبت متجاهر به فسق جایز است.
به نظر ما این سیره ثابت است ولی عنوانی که در سیره است را باید بررسی کنیم؛ یعنی در آن سیره قصد انتقاص بوده یا بدون قصد انتقاص بوده است و میخواهید اصلاح شود. آنچه ما در سیره علما و حتی در زمان ائمه علیهمالسلام دیدهایم لسان ندارد؛ یعنی مثل ادله لفظیه نیست که بگوییم عموم یا اطلاق دارد، سیره دلیل لبّی است، یعنی عملی اتفاق افتاده ولی دلیلش معلوم نیست لذا قدر متیقن سیره مستمره جایی است که قصد انتقاص نباشد؛ یعنی شما شخص متجاهر به فسق را غیبت میکنید تا از آن معصیت جدا شود و انجام ندهد اما اگر برای انتقامگیری یا تحقیر و کوچک کردن او باشد، از سیره برداشت نمیشود.
در اینجا توجه به این نکته لازم است که گاهی غیبت در گناهان تحقق پیدا میکند و گاهی در عیوب ظاهری انسانها محقق میشود. غیبت متجاهر دو نوع است: یک نوع، شخصی است که متجاهر به فسق است و بهصورت علنی شراب میخورد و قماربازی میکند و یک نوع هم شخصی است که ازنظر جسمی مشکل دارد، بهعنوانمثال کور است، اگر به او کور بگویید ناراحت میشود. اگر پشت سر کسی که عیب ظاهری دارد به آن نام آنها را خطاب کنیم، عنوان غیبت صدق میکند و همه هم میدانند که او کور است ولی اینکه شما به این تعبیر از او یاد میکنید، عنوان غیبت متجاهر است. در هر دو نوع، «ذکرک اخاک بما یکرهه» هست ولی کشف ستر نیست چون همه میدانند که او چشم ندارد و چیز مخفی را اظهار نکردهاید.در مسئله معاصی قصد انتقاص اشکال ندارد، یعنی اگر شخصی گناه کرده است شما میخواهید او را کوچک کنید، میگویید این قمارباز یا این شرابخوار این کار را کرد چون گناه علنی در مقابل خداوند انجام میدهد لذا قصد انتقاص اشکال ندارد؛ اما شخصی که نقص عضو دارد و چشم یا پا ندارد، نمیتوان او را با تحقیر خطاب قرار داد، قصد انتقاص در اینجا مضر است و غیبت محقق میشود.
پس به نظر ما فرق معاصی ظاهری و معایب ظاهری در این است که در مورد شخصی که اهل معاصی ظاهری است میتوان با قصد انتقاص پشت سر او صحبت کرد ولی قصد انتقاص در مورد شخصی که عیب ظاهری دارد، محقق کننده غیبت است، لذا نمیتوان با قصد انتقاص در مورد او صحبت کرد.
دلیل چهارم: مرحوم شیخ انصاری میفرماید: مذمت کسی که فسق علنی انجام میدهد، اشکال ندارد و حتی لعنت کردن او هم اشکالی ندارد. لذا در اینجا میتوانیم با قصد انتقاص او را ذکر کنیم و آن گناه را ذکر کنیم.[1]
البته به نظر ما این کلام مرحوم شیخ در مورد فسق ظاهر است نه عیوب ظاهری پس در عیوب ظاهری اگر بهقصد انتقاص باشد، حرام است چون شامل «ذکرک اخاک بما یکرهه» میشود.
اشکال: مرحوم ایروانی به مرحوم شیخ اشکال میکند که عنوان عدم کراهت عنوان مستقلی است که با آن، غیبت از غیبت بودن خارج میشود، یعنی چه تجاهر باشد و چه نباشد، غیبت بر آن صدق نمیکند. علاوه بر اینکه ملازمهای بین تجاهر و عدم کراهت وجود ندارد و ممکن است کسی علناً شراب بخورد ولی اگر به او شرابخوار گفته شود ناراحت میشود مثلاً ممکن است کسی در شهر خودش متجاهر است و اگر به او شرابخوار گفته شود ناراحت نمیشود ولی اگر در شهر دیگر مثل کربلا به او بگویند شرابخوار ناراحت میشود.[2]
به نظر ما اولاً قبلاً بیان شد که کسی که در شهری متجاهر است در همان شهر متجاهر است و اگر به شهر دیگری رفت متجاهر صدق نمیکند چون ممکن است در این شهر توبه کرده و به هر دلیل نخواهد گناه کند، شما در این شهر نمیتوانید از او غیبتکنید، این مربوط به همان شهری است که در آنجا متجاهر بوده ولی در شهر دیگر که متجاهر نیست غیبتش جایز نیست. پس مثال ایشان درست نیست.
ثانیاً ما عنوان غیبت را دو عنوان گرفتیم و گفتیم هر دو غیبت است، یکی «ذکرک اخاک بما یکرهه» بود و دیگری «ما ستره الله علیه» هرکدام از اینها باشد مقوّم غیبت است و غیبت صدق میکند. پس هیچ نیازی به ملازمه نداریم و هرکدام از این عناوین که باشد، غیبت صدق میکند.