عنوان
غیبت، مستثنیات غیبت، متجاهر به فسق
اصطلاحنامه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1397/11/14
اندازه
9MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: صحبت درباره تجاهر به فسق بود که از مستثنیات حرمت غیبت است. یکی از نکات این بحث این است که تجاهر به چه چیزی محقق میشود؟ اگر کسی گناهی را در شهری علنا انجام داد آیا در تمام شهرها، متجاهر بر او صدق میکند؟ در جلسه گذشته گفتیم که برخی افراد به خارج از کشور میروند و گناهانی را علنی مرتکب میشوند زیرا کسی آنها را نمیشناسد، آیا کسی که او را میشناسد جایز است گناه او را برای همه بگوید؟ این شخص در خارج از کشور متجاهر است اما در کشور، شئونات دین و مذهب را مراعات میکند. اکنون شایع شده وقتی کسی را میبینند که در خارج از کشور چادرش را برداشته، آبروی او را در فضای مجازی میبرند.
مرحوم شیخ انصاری میفرماید: «فربّ متجاهر في بلده، متستّر في بلاد الغربة أو في طريق الحجّ و الزيارة لئلّا يقع عن عيون الناس».[1]
مسئله سوم: آیا متجاهر به فسق باید فعلی باشد یا شأنی هم میتواند میباشد؟ مثلا شخصی است که علنا در فضای رسانهای قماربازی میکند، این فسق علنی است که به فعلیت هم رسیده است؛ یعنی مشهود است که فلان گناه را انجام میدهد و همه هم میدانند و ابایی هم ندارد که دیگران آن را بدانند. ممکن است شخصی مخفیانه گناهی را مرتکب میشود اما اظهار میکند که ابایی ندارد آن را علنی هم انجام دهد. آیا به این شخص هم متجاهر گفته میشود؟ این شخص متجاهر فعلی نیست اما شأنیت تجاهر را دارد.
محقق ایروانی (رحمهالله) چنین شخصی را متجاهر نمیداند. ممکن است چیزی بگوید که حاضر است علنی هم این کار را کند اما تجاهر به فسق، فعلیت نیافته. تا زمانی که تجاهر به فسق فعلیت نیابد، اطلاق متجاهر بر او مشکوک است، شاید پشیمان شود و علنی این گناه را انجام ندهد.[2]
این مورد شبهه مصداقیه متجاهر است و صدق تجاهر بر آن معلوم نیست؛ پس تمسک به عام در شبهه مصداقیه جایز نیست. مثلا گفته میشود: «اهن الفاسق» کسی که یقینا کافر است میتوان به او اهانت کرد اما کسی که فسقش مشکوک است، تمسک به عام در شبهه مصداقیه است.
ثمره این بحث در جایی ظاهر میشود که مثلا شخصی چند رفیق خاص دارد که گناهانی را در حضور هم مرتکب میشوند اما جلو مردم آن کارها را انجام نمیدهند، به چنین اشخاصی، عنوان تجاهر صدق نمیکند. پس هرجا شک کردید که تجاهر صدق میکند یا نه، بگویید صدق نمیکند و غیبتکردن حرام است مگر اینکه از افراد متیقشنه تجاهر به فسق باشد.
اگر گناه مخفی بوده و کسی با خباثت و گناه آن را علنی کرد، صدق متجاهر بازهم مشکوک است و نمیتوان گفت که باعث جواز غیبت است. دراینجا «ذکرک اخاک بما یکره» صدق میکند و علنی شدن آن به خاطر گناه دیگری در علنی کردن آن بوده است. لااقل از موارد مشکوک جواز است. متجاهر به فسق یعنی خودش بیاید و گناه را علنی انجام دهد؛ فاعل تجاهر خودش باید باشد و خودش این جسارت نسبت به خداوند را داشته باشد. همانگونه که استماع غیبت حرام است، بازگو کردن اینگونه مسائل هم ترویج حرام است.
محقق خویی (رحمهالله) میفرماید: «إنّ مقتضى العمل بالمطلقات هو جواز غيبة المتجاهر مطلقاً بمجرّد تجاهره بمعصية من المعاصي؛ فيكون التجاهر و لو في معصية واحدة علّةً تامّةً لجواز الغيبة. و عليه فلا يفرق في ذلك بين أن يكون معروفاً بالتجاهر في الفسق بين جميع الناس و في جميع الأمكنة و الأصقاع أو بين بعضهم و في بعض البلاد و القرى.
و على هذا فلا وجه لما استشكله المصنّف؛ نعم، لو تجاهر بذلك بين جماعة هم أصحاب سرّه و رفقائه في العمل فإنّه لا يعدّ متجاهراً بالفسق».[3]
اگر کسی نسبت به گناهی تجاهر میکند، علت تامه جواز غیبت است و تفاوتی در زمان و مکانهای مختلف نیست.
به خلاف محقق خویی (رحمهالله)، شیخ انصاری (رحمهالله) و بسیاری از بزرگان، زمان و مکان را مؤثر در حکم میدانند. ممکن است کسی در سنین جوانی گناهانی را علنی انجام میداده است اما با گذشت ده سال از تجاهر و انجام ندادن علنی گناه، نمیتوان او را متجاهر دانست.
محقق خویی (رحمهالله) میفرماید که مطلقات این بحث ضعیف است: «قد عرفت ضعف المطلقات المذكورة؛ فلا يمكن الاستناد إليها في تجويز هتك عرض المؤمن و افتضاحه بين الناس. و لا تصلح لتقييد المطلقات الدالّة على حرمة الغيبة».[4]
اشکال: مطلقات مشکلی ندارند بلکه در اینجا صدق متجاهر دچار مشکل است. «من القی جلباب الحیاء» یعنی کسی که خودش گناه را علنی مرتکب شده نه اینکه دیگران آبروی او را برده باشند.