عنوان
فقه تربیت،تعلیم و تعلم،وظایف آموزشی والدین
اصطلاحنامه
آموزش و پرورش (Education) | تربیت (Upbringing) | تعلیم و تربیت | فقه (Islamic law)
پدیدآورسازمانی
مؤسسه اشراق و عرفان
محل نشر
قم
نویسنده
تاریخ نشر
1387/01/27
اندازه
0
زبان
فارسی
یادداشت
بسم الله الرحمن الرحيم
بررسی آیه استیذان در اوقات ثلاثه
بحث در وظایف تعلیمی و تربیتی خانواده میباشد. البته هرچند در ابتدا بحث در وظایف تعلیمی و آموزشی بود اما ازآنجاکه آیات و روایات محل بحث نسبت به وظایف تربیتی هم شمول داشت، هم از وظایف تعلیمی و هم از وظایف تربیتی خانواده بحث میکنیم البته در جای خود در مورد وظایف تربیتی بهطور مبسوط بحث خواهیم کرد. در جلسات قبل یازده آیه مربوط به وظایف پدر و مادر و خانواده در قبال فرزندان و خانواده مطرح شد که آخرین آیه که مطرح آیه شریفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ.» نور/58میباشد. برخی نکات در ذیل این آیه مطرح شد و نکات دیگری هم باقیمانده است که ابتدا بهمرور نکات مطرحشده میپردازیم و در ادامه نکات باقیمانده را مطرح میکنیم.
دلالت آیه شریفه بر دو تکلیف
در جلسه قبل بیان کردیم که آیه شریفه مشتمل بر دو تکلیف و أمر میباشد، یکی أمر و خطاب به پدر و مادر و اولیا نسبت به تربیت و آموزش فرزندان در موردبحث خاص ادب زناشویی و تعامل فرزندان با والدین و دیگری أمر و تکلیفی است که مربوط به خود فرزندان میباشد و موظف هستند در اوقات ثلاثه از پدر و مادر اذن بگیرند. شاهد دیگری که در ذیل آیه علاوه بر آنچه در جلسه قبل نسبت به وجود دو تکلیف در آیه ذکر شد، عبارت «لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ» میباشد. در این قسمت از آیه خداوند متعال میفرماید در غیر این اوقات ثلاثه جناح و تکلیفی بر عهده شما (پدر و مادر) و آنها (فرزندان) وجود ندارد که این خود بیانگر وجود دو تکلیف یکی نسبت به اولیاء و پدر و مادر و دیگری نسبت به فرزندان و أیمان میباشد.
استعمال أمر «لِيَسْتَأْذِنكُمُ» در جامع وجوب و ندب
مطلب دیگری که در جلسه مطرح شد این سؤال بود که أمر «لِيَسْتَأْذِنكُمُ» دال بر وجوب است یا ندب؟ در پاسخ به این سؤال بیان کردیم که أمر «لِيَسْتَأْذِنكُمُ» در جامع وجوب و ندب بهکاررفته است و این أمر نسبت به أیمان بالغه دال بر وجوب و الزام است و نسبت به أیمان غیر بالغه و همچنین فرزندان غیر بالغ دال بر ندب و حکم غیر الزامی میباشد حال چه به نحو مولوی استحبابی و یا به نحو ارشادی و یا تمرینی بنا بر مبانی مختلفی که در بحث عبادات صبی وجود دارد. در مباحث اصول بیان شد که دلالت أمر به وجوب به اطلاق میباشد و چون به اطلاق است، استعمال آن در معنای مشترک بین وجوب و ندب همراه با قرینه مانعی ندارد همانطور که استعمال یک أمر در مولوی و ارشادی مانعی ندارد که به بعداً از آن بحث خواهیم کرد.
الغاء خصوصیت از اوقات و مرات ثلاثه
بحث دیگری که در جلسه قبل به آن پرداختیم، بحث الغاء خصوصیت در این آیه میباشد و در حقیقت پیام و مفهوم آیه این است که به فرزندان خود بیاموزید که در مواقع خلوت جهت ورود اذن بگیرند ولی از عددی که در آیه ذکرشده و همچنین زمانهایی که در آیه ذکرشده است، الغاء خصوصیت میشود و این مواقع خلوت ممکن در زمانها و مکانها و عرفهای مختلف و همچنین نسبت به خانوادههای مختلف متفاوت میباشد و آنچه پیام آیه است این است که مؤمنین و پدر و مادران به فرزندان بیاموزند و آنها را تمرین دهند که در مواقع خاص که در مظان روابط زناشویی است، جهت ورود اذن بگیرند و این ادب در آنها ترسیخ و تحکیم یابد و مرات ثلاثه همچنین زمانهایی که ذکر شد یعنی قبل از نماز صبح و هنگام استراحت ظهر و همچنین بعد از نماز عشاء موضوعیتی ندارد.
اشعار آیه به وجود نظم و انتظام در روابط زناشویی
نکته و پیام دیگری که در این آیه شریفه وجود دارد، حتی اگر دلالت فقهی و اصولی آن را نپذیریم، حداقل اشعاری بهویژه با ضمیمه کردن برخی روایات به آن وجود دارد این است که وجود نظم و انتظام در روابط زناشویی در خانه، مناسب و ممدوح است و لاابالیگری در این روابط مناسب نیست چون مشاهده این روابط و پی بردن فرزندان به وجود چنین روابطی نقش مهمی در الگو گیری و تهییج و بلوغ زودرس فرزندان دارد و موجب مشکلاتی میشود و این نظم و انتظام نقش مهمی در مباحث اجتماعی و خانوادگی دارد. البته این نکته جای بحث بیشتری دارد که در جای خود باید بحث شود.
مراد از «وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ» صبی ممیز
نکته و سؤال دیگری که در ذیل این آیه وجود دارد، این است که مراد و مقصود از «وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ»، صبی ممیز میباشد و یا اینکه این عبارت شامل صبی غیر ممیز هم میشود؟ در پاسخ باید گفت ازآنجاکه در آیه دو تکلیف وجود دارد و یکی از آنها متوجه صبی است (و به نحوی محل بحث ابلغ و آکد از مسئله امر به امر میباشد چون در اینجا در امر و تکلیف دوم یعنی «لِيَسْتَأْذِنكُمُ» بهطور مستقیم «الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ» مورد خطاب قرارگرفتهاند، حال چه قائل شویم آن تکلیف و امر استحبابی است و یا اینکه تمرینی صرف) مراد از صبی، صبی ممیز میباشد که درک این مطالب را دارد و اجمالاً این نوع مسائل را میفهمد و صبی غیر ممیز مراد نیست. البته آنچه در اینجا مطرح کردیم در مورد دلالت همین آیه میباشد اما ادله دیگری وجود دارد که ارتباط جنسی و از این قبیل رفتارهایی که موجب الگودهی نامناسبی برای اطفال میشود، در اتاقی که طفل غیر ممیز وجود دارد و حتی در موقع خواب او صورت نگیرد اما آیه محل بحث فقط شامل صبی ممیز میشود.
عدم اختصاص محل بحث به فرزندان شخص
نکته و سؤال دیگری که در ذیل بررسی این آیه وجود دارد این است که مراد از «لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ» فرزندان شخص و خانواده است و یا اینکه اعم از فرزندان شخص و خانواده میباشد؟ به نظر میآید در اینجا دو احتمال وجود دارد، احتمال اول این است که با توجه به مجموع قراینی که در آیه وجود دارد، فضای بحث در آیه، یک فضای خانوادگی است و همچنین با توجه عبارت «مِنكُمْ» که بعد از عبارت «لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ» آمده است، مراد فرزندان شخص و خانواده است اما بعید نیست که علیرغم قراینی که بر احتمال اول وجود دارد، احتمال دوم که اطلاق و شمول آیه نسبت به هر نابالغی که به نحوی با خانواده در ارتباط است، را بپذیریم و بگوییم درست است که فضای بحث یک فضای خانوادگی است اما اینگونه نیست که فضای آیه ارتباط با فرزندان شخص و خانواده داشته باشد بلکه هر نابالغی که به نحوی با این خانواده در ارتباط است مشمول آیه میشود و شاهد آن نیز عبارت «طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ» میباشد و لفظی هم وجود ندارد که بر فرزند و اولاد دلالت کند بلکه عبارت «لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ» در آیه وجود دارد که پیشتر بهواسطه قرینه مناسبت حکم و موضوع بیان کردیم که اطلاق و شمول ندارد اما اینکه بگوییم مقید به فرزند باشد، دلیلی ندارد بلکه مراد هر نابالغی است که به نحوی با خانواده در ارتباط است مانند فرزندان خواهر یا برادر یا دیگر خویشان که در خانواده رفتوآمد دارد. پس مراد از احتمال دوم اطلاق و شمول نسبت به نابالغهایی است که به نحوی در خانواده رفتوآمد دارد که در این صورت این اصل تربیتی، یک اصل تربیتی عامی میباشد که ارتباط به فرزند شخص ندارد بلکه شخص علاوه بر فرزند خود، نسبت به فرزندانی که تحت سرپرستی او هستند و یا هر نابالغی که به نحوی با خانواده در ارتباط است، این وظیفه تربیتی را دارد و موظف است ادب اذن گرفتن جهت ورود در این مواقع خاص را به افراد نابالغ بیاموزد.
توسلی بودن وجوب این تکلیف
نکته دیگری که در مورد این تکلیف وجود دارد این است که این تکلیف دارای وجوب توسلی میباشد و اگر شخص دیگری این ادب را آموخت مانند همسایه که وظیفه او نیز آموزش و یاددادن این ادب استیذان میباشد و یا اینکه حتی اگر شخصی وظیفهای در این مورد ندارد، این واجب از عهده شخص ساقط میشود.
شمول آیه نسبت به دختر و پسر نابالغ
نکته دیگری که در ذیل این آیه وجود دارد این است که ظاهر عبارت «وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ» شمول دارد و هم شامل پسر میشود و هم شامل دختر و فرقی بین آن دو نیست اما در مورد عبارت «الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ» برخی گفتهاند فقط شامل عبید میشود و إماء را در برنمیگیرد ولی طبق روایاتی که در ذیل آیه واردشدهاند، إماء را داخل در محل بحث میدانند.
ناظر بودن آیه به بحث تربیتی
نکته و سؤال دیگری که در ذیل این آیه وجود دارد این است که آیا این آیه ناظر به تعلیم است و یا ناظر به تربیت طفل نابالغ؟ این آیه بهصراحت نفرموده بود که طفل را امر کنید یا تعلیم دهید یا تربیت کنید بلکه ما از یک نکته فنی در آیه استفاده وجود دو تکلیف در آیه کردیم و آن نکته فنی این بود که این آیه با عبارت «لِيَسْتَأْذِنكُمُ» شروع نشده بود بلکه با عبارت «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» آغازشده و سپس عبارت «لِيَسْتَأْذِنكُمُ» آمده است و بیان شد برای اینکه این خطاب و امر به دیگری لغو نباشد و همچنین به قرینه عبارت «لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ» دو تکلیف در اینجا وجود دارد یکی خطاب به مؤمنین و مسئولیتی که بر عهده آنها است و دیگری تکلیفی که متوجه افراد نابالغ شده است و این بدین معنا است که این اطفال باید اذن بگیرند حال چه به نحو وجوبی یا استحبابی و یا ترجیحی به خلاف برخی آیات که بهصراحت تکلیف و مسئولیت متوجه به مؤمنین ذکرشده است و آنها را مکلف به امرونهی کردن، کردهاند مانند آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نَاراً» التحريم /6و «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَةِ»طه /132و حذف متعلق در آیه استیذان دلیل بر عموم است و آنچه میتوان در مورد این آیه گفت این است که در اینجا کلمه امر نیست بلکه مؤمنین وظیفهای اعم از امر کردن دارند و وظیفه آنها تربیت به معنای عام است یعنی باید اطفال نابالغ را به استیذان مؤدب کنند و تربیت دهند و همه مراحلی که در تربیت وجود دارد مانند آموزش اولیه، تمرین و ممارست، یادآوری و امر کردن، در اینجا وجود دارد و صرف امر کردن نیست. پس آیه ناظر به آموزش و تعلیم صرف نیست بلکه ناظر به یک مسئله تأدیبی و تربیتی میباشد.
بهمنزله علت بودن عبارت «طَوَّافُونَ عَلَيْكُم»
نکته دیگری نیز در این آیه وجود دارد که جنبه فقهی ندارد و این نکته درباره چگونه معنا کردن عبارت «طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ» در آیه میباشد. گاهی عبارتی تعلیل است و گاهی بهمنزله تعلیل میباشد. تعلیل جایی است که ادات تعلیلی در آیه وجود دارد اما بهمنزله تعلیل مواردی است که ادات تعلیل وجود ندارد ولی در موضع تعلیل میباشند مانند عبارتی نظیر «وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» که در آخر آیات آمده است و بنا بر قولی که علامه در المیزان هم آن را پذیرفته است بهمنزله تعلیل میباشند. در محل بحث هم عبارت «طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ» بهمنزله تعلیل میباشد، و آیه شریفه متضمن نکته زیبایی است و آن این است که بعدازاین اوقات خاصه بر شما و آنها جناحی نیست و تکلیفی وجود ندارد برای اینکه «طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ» یعنی برای اینکه رفتوآمد دارید و این بحث رفتوآمد موضوعی است که نباید جلوی آن را گرفت، درواقع آیه شریفه میفرماید ما این سختگیری را در غیرازاین اوقات خاصه برداشتیم به خاطر آزادی رفتوآمد کودکان و این رفتوآمد اطفال و ارتباط با خانواده باید سهل و آسان باشد. البته اگر این عبارت را حکمت هم بدانیم، هم این نکته وجود دارد ولی اگر بهمنزله تعلیل بدانیم از این عبارت حکم استخراج میشود بهخصوص که قبل از آن عبارت «لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ.» میباشد. روش قرآن هم اینگونه است که در بیان جنبههای غیر فقهی مسئله را مدنظر قرار میدهد.
حکم استیذان بعد از بلوغ
نکته آخر هم در اینجا مربوط به آیه «وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ» نور/59میباشد که اطفال بعد از بلوغ احکام کلی بر آنها جاری است و دیگر آن فضای استیذان تربیتی و تأدیب جاری نیست و طبق قواعد اولیه باید عمل شود.
محوریت آیه وقایه در آیات محل بحث
نکته پایانی هم که به آن اشاره شد و مجدداً ذکر میکنیم این است که در روش تفسیری قرآن معمولاً به این شکل است که بسیاری از آیات قرآن کریم منظومههایی را حول یک موضوع تشکیل میدهند که یکی از آیات محور بحث و دیگر آیات به بررسی جنبههای مختلف آن موضوع میپردازند در محل بحث هم که وظایف تعلیمی و تربیتی خانواده است آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نَاراً» التحريم / 6محور بحث میباشد و دیگر آیات به جنبهها و زوایای مختلف بحث پرداختهاند بهطور مثال آیه «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَةِ» طه /132به جنبههای عبادی و آیه 58 سور نور به بحث تربیت جنسی پرداخته است و دیگر آیات نیز به زوایای دیگر پرداختهاند. درمجموع نکات زیادی در ذیل این آیات مختلف مطرح کردیم که برخی از این نکات خاص برخی آیات بود و برخی هم بین برخی آیات مشترک بود.