عنوان
فقه نظام اجتماعی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1391/12/02
اندازه
11MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما در عناوینی بود که به نظام اجتماعی عنوانی کلی و عام دادهاند در قرآن یا بابی را در بحث نظام اجتماعی میتوانند باز کنند توضیحی و تفصیلی بر آن عناوین عام باشند به این معنی که با توجه به قلمروهایی که یک نظام اجتماعی دارد و سؤالاتی که در نظام اجتماعی مطرح میشوند ما میبینیم بعضی از آیات قرآن به این سؤالها پاسخ کلی و اجمالی دادند بعد این پاسخها به طور هرموار باز میشوند توضیح داده میشوند سه عنوان را مرور کردیم که عنوان عبادت بود یکی عنوان تقوی یکی عنوان عدل که اینها از عناوین جامع هستند و فراگیر هستند برای کل نظام اجتماعی و هر کدام از این عناوین یک بعدی از آن یا نظام اجتماعی یا لایههای آن نظام اجتماعی را توضیح میدادند مثلا اگر عنوان عبادت یک عنوانی باشد که هم رفتار انسان را فرامیگیرد و هم درون انسان و آن قد اخلاص معنویت و آن ارتباط درونی با خدا را نشان بدهد چون عبادت متقرن است به بندگی انسان برای خداست و اخلاص در عبادت حالا دو احتمال اینجا مطرح است یعنی اخلاص در عبادت شط مقوم است و شرط قبولی عبادت است یا این که نه عبادت میتواند از عبادت همان رفتار ظاهری مطابق با قانون خداست و شرط قبول این عبادت اخلاص است یعنی عبادت رفتار یا عبادت بیش از رفتار است یعنی رفتار را آن درون انسان است که باید آن خضوع و بندگی خدا را پذیرا باشد و عبادت نامگذاری شود حالا ایجا یک بحث است آن کلیترین و جامعترین عنوان برای کل دستورهای الهی عنوان عبادت است از عناوینی که کل دستورها را در برمیگیرد باز عنوان تقوی است که تقوی بیشتر به آن بعد درونی انسان لازمة تقوی این است که انسان همة واجبات را مقید باشد از همة محرمات دست بردارد تقوی فراگیر است همة این ابعاد را در برمیگیرد اما آن نکتهای که در تقوی بیشتر مطرح میشود و مد نظر ممکن است باشد آن بحث التزام وانضباط درونی انسان یعنی تقید و مقید بودن به فرمانهای الهی که لازمهاش رفتار است یعنی اثر تقوی در رفتار در همان شعاعی که عبادت است در همان شعاع باز تقوی مطرح است اما با این دو رویکرد آن مثلا بعد رفتاری را بیشتر توجه میکند این بعد درونی آن حالت انضباط والتزام را همانطور عنوان عدل عنوان عدل اگرگفتیم عدل یعنی وضع کل شیء فی موضعه و حق هر کسی به اندازة خودش دادن و حق هر چیزی را به او دادن خب این هم یک جنبة رفتاری پیدا میکند بحث عدل ناظر به آن پشتوانة حقوقی است اما آن رفتار صحیحی است که آن پشتوانة حقوقی را هم مد نظر قرار داده است یعنی خاستگاه عدل آن احقاق حق است احقاق حقوق است