عنوان
فقه نظام اجتماعی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1391/09/27
اندازه
11MB
زبان
فارسی
یادداشت
موضوع بحث ما دربارة منهج به دست آوردن نظریه و نظام اجتماعی بود که با مطرح کردن این که چنین کاری حد اقل سه رکن دارد و سه پایه دارد چون این استنباط و این اکتشاف توسط منابعی به نام قرآن و سنت انجام میگیرد این یک مقوم و یک رکن یعنی منبع شناسی و موضوع خاصی را ما داریم اینجا عنوان میکنیم به نام نظریة اجتماعی یا نظام اجتماعی خب این هم باید معلوم باشد که چه چیزی را ما به عنوان نظریه یا نظام میشناسیم و در شناخت نظریه و نظام یا برای به دست آوری نظریه و نظام دنبال چه سؤالاتی باید باشیم تا پاسخهای آن سؤالات مجموعا یک نظریه یا یک نظام را تشکیل بدهد پس موضوع شناسی هم شد رکن دوم و چون این کتاب و سنت مخاطبی دارد که انسان باشد انسان شناسی هم میشود رکن سوم خب تا اینجا ما بدون این سه رکن اگر بخواهیم حرکت کنیم بدون فهم ویژگیهای کتاب و سنت وبدون فهم روش بهرهبرداری از کتاب و سنت ما در استنباط نمیتوانیم ادعا کنیم که یک استنباط دقیق و واقعنگر و اکتشافی ما عمل داریم میکنیم اگر بدون منهای این ما بخواهیم حرکت کنیم شاید اگر کسی قصور داشته باشد تقصیر نداشته باشد بگوییم به یک منجز و معزر بیشتر نمیرسد اما اکتشاف میکند چون ویژگیهای این منبع را نمیداند و نحوة بهرهبرداری از این دو منبع را هم متوجه نشده است چند قاعدهای در ذهنش از صرف و نحو منطق و معانی بیان را یاد گرفته است حالا میخواهد این چند قاعده را به اجرا در بیاورد تطبیق کند تطبیق چند قاعدة محدود و معین به زمینة حالا جوان دان هم باشد زبان عربی هم مکالمهای یا با مراجعه به کتابهای لغت بتواند معنای کلمات را در بیاورد بدون این که روش بهرهبرداری از کتاب و سنت را خوب بداند این اصلا در اول راه میماند به همین خاطر اینجا بحث قرآن شناسی و روش صحیح بهرهبرداری از این دو را حتما ما باید در یک عین و چند علم مجموعهای از علوم به عنوان علوم مقدماتی یا ابزاری برای فهم کتاب و سنت یعنی همة آنچه که در بحثهای لغت فقه اللغة صرف نحو معانی بیان ومنطق اینها را میبینیم در مجموعة معتنی به از قواعد اصولی همة اینها دست به دست هم بدهند تازه یک بخشی را از این موضوع از این محور را فراهم میکنند بخش عمدهاش ویژگیهای خود کتاب و سنت است که در کتاب و سنت آمده است و آثار مترتب بر این ویژگیها داشتن روش خاصی برای فهم کتاب وسنت است که اینها ما را در بحث تفسیری یا مقدمات تفسیر مستقلا در چندین بحث مفصل شاید چیزی در حدود نوزده بحث داشتیم هنوز هم شاید ادامه داشته باشد تا این که ما به آن روش و منهج به دست آوردن حقائق قرآنی واسلامی از کتاب وسنت دست بیابیم خب شهید صدر وقتی فرمودند ما به روش تفسیر موضوعی کار کنیم در حقیقت یک بعد از این کار مدنظر قرار دادند و این بعد به خاطر این بود که این مورد غفلت قرار میگیرد در فهم یک مثلا مقولهای که در قرآن یا سنت آمده باشد در قرآن و سنت به طور مکمل هم مطرح شده باشد لذا روش استنطاقی یا استنباطی که در بحثهای شهید صدر آمده است در حقیقت اشاره به آن قلة آن کار است اشاره به آن آخرین خروجی که در بحث روش شناسی باید مد نظر باشد