عنوان
فقه نظام اجتماعی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1391/09/14
اندازه
11MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما در روش به دست آوردن مذهب نظریه و نظام اجتماعی و سایر نظامهای اسلامی بود که شبهاتی در زمینة این روش دستیابی مطرح شد و تلاش بر این شد که کار علمی شهید صدر را باز نگری کنیم و با توجه به مجموعة کارهای علمی که ایشان انجام دادند و ترتب تاریخی موجود بین این متون علمیشان متوجه شویم که آیا واقعا بین کاری که در اقتصادنا انجام دادند و روش استنباط نظام اقتصادی را مطرح کردند و اشکالاتی بر آن داشتند با روشی که در تفصیل موضوعی به عنوان روش استنطاقی مطرح کردند آیا بین این دو تعارضی وجود دارد یا مکمل هم دیگر هستند سعی بر این شد که ما ویژگیهای هر دو کار را ملاحظه کنیم و یک مراجعة مجدد به متن ایشان در اقتصادنا روشن شد که و روشن میشود حالا من متن کتاب را نیاوردم مفصل میشد اگر بخواهیم وارد این عرصه بشویم البته جا دارد و خیلی مناسب است که اصلا این بخش از کتاب اقتصادنا محور قرار بگیرد و هم متن و هم شرح مورد مطالعه قرار میگیرد و روی آن کار شود کار علمی شود چون یک بحث کاملا نو و یک فضای جدیدی را به روی فقهاء ایشان باز کردند هر چند که بسیاری از فقهای ما اصلا اقتصادنا را مطالعه نکردند و یا هم اگر مطالعه کردند از این بحث به زودی و به سرعت رد شدند دغدغههای شهید صدر در این بحث متعدد و متفاوت است اولا ما بین سه مقولهای که در کل این کار نظام سازی به کار میآید و مفید است باید ببینیم که شهید صدر طی سه مرحله از لحاظ تکامل علمی اگر تعبیر صحیح باشد و از لحاظ تاریخی سه مقطع را شهید صدر پشت سر گذاشتند در آن دورههای اولیهای که اقتصادنا مطرح شد و شاید به عنوان اولین اثر علمی سنگین و نو به نام ایشان به چاپ رسید بعد از فلسفتنا اقتصادنای جلد اول دربارة مذاهب اقتصادی و زیر بناهای مذاهب اقتصادی مطرح در جهان سوسیالیسم مارکسیسم و نظام سرمایهداری مناقشات بسیار قوی وبسیار گسترده و بسیار عمیق در نوع خودش آن زمان و تا این زمان در صدر مناقشات قرار داشته و دارد و آن توان علمی ایشان را به خوبی نشان میدهد در جلد دوم اقتصادنا کار فقهی ایشان انجام دادند در آن کار فقهی که بعد از او یک کار اصولی گسترده انجام دادند و طراحی کردند در حلقات اصول که بحث منطق استقراء مطرح شد و ادلهای که بر اساس استقراء مثل اجماع مثل شهرت مثل تواتر مطرح کردند