عنوان
فقه نظام اجتماعی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1391/08/17
اندازه
10MB
زبان
فارسی
یادداشت
ایام مبارکة غدیر و عید ولایت را به همة دوستان تبریک میگوییم و امیدواریم خداوند متعال ما را در خط ولایت اولیاء خودش پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین ثابت قدم و پایدار نگه دارد و از معین و منبع ولایت بتوانیم در حد اکثر ظرفیتی که ممکن است بهرهبرداری کنیم ان شاء الله ودر همین مسیر که مسیر ولایت است نظام الهی بر اساس ولایت استوار است که حالا این بحث خودش بخشی و بلکه عمده و رکن بحث نظریة اجتماعی مورد بحثمان هم هست الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون خدا چگونه این اعمال ولایت میکند و چه نظامی را برای ولایت خودش برای بشریت طراحی کرده است حتما خداوند بر اساس یک نظامی این ولایت را اعمال میکند حالا به هر معنایی که این ولایت را بگیریم لذا شما میبینید که نظام ولایی در قرآن کریم میدرخشد و بسیار چشم گیر است یعنی خدا از خودش که مدیر و مدبر کون است و رب جهانیان است رب العالمین ربوبیت خودش را بر اساس ولایتی که بر جهانیان دارد این ربوبیت را تحقق میبخشد و تعیین ولی در جامعة اسلامی و تعیین ولی برای ارتباط بین دنیا و آخرت و بین انسان و خدا این که میگوییم امام معصوم ولی ماست و ولایت معصوم در پرتو ولایت پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله وسلم است وپیامبر ولایت خاتم شعاری از ولایت خدا است این یک نظام است یک منظومه است که انسان تحت سرپرستی انسان و ما انسانها تحت سرپرستی یک ولی هستیم و این ولی به آن ولی اصلی مرتبط است یا مستقیم یا بالواسطه یا هر دو نوع ارتباط هم ارتباط مستقیم دارد و هم ارتباط بالواسطه دارد خب این معنایش این است که در نظام تکوین و در نظام تشریع این که ما معتقد به ولایت تکوینی هم هستیم یکی از آن ابعاد یا معانی این ولایت این است که اصلا با توجه به این که همیشه تکوین پشتوانة تشریع است اگر خداوند در نظام اجتماعی برای مردم یا برای مؤمنین ولی قرار داده است و سرپرست قرار داده و امورشان را به آن ولی سپرده در آن تشریع خب این امکان ندارد که پشتوانة تکوینی نداشته باشد چون به صرف اعتبار یک مثال خیلی عرفی میزنیم یک کسی که قابلیت ندارد که یک درسی را بدهد اصلا اطلاعات لازمی را در آن درس ندارد حالا بیایند او را به عنوان استاد آن درس اصلا تعیین کنند و این را عضو هیئت علمی دانشگاه کذا در رشتة کذا قرار بدهند و اعتبار به آن بدهند یعنی با این تعیین برود سر کلاس چون آن علم مطلوب را ندارد مورد تمسخر دانشجوهای خودش قرار میگیرد یعنی روشن میشود که این اصلا مال این تخصص نیست میشود مثل آن مکانیکی که جای برادرش در مطلب ایستاد وسعی کرد طبابت کند بالاخره با همة تشریفاتی که آن برادرش برایش درست کرده بود که لو نرود این پزشک نیست مکانیک است بالاخره لو رفت که این یک مکانیک بیش نیست تخصص آن رشته را ندارد چون پستوانة تکوینی ندارد با جعل واعتبار اصلا نمیتواند پیش ببرد به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام ما اضمر امرء شیئا الا وظهر علی فلکات لسانه وقتی آدم یک چیزی در دلش دارد میگذرد وجریان پیدا میکند