عنوان
فقه نظام اجتماعی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1391/03/07
اندازه
15MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما در نظریة اجتماعی قرآنی بود از نگاه شهید صدر و بعد از مقدمات فراوان و تبیین مهمترین عنصری که در این نظریه به عنوان رکن اصلی این نظریه مطرح شده است این است که حضور خداوند متعال به عنوان کمال مطلق و هدف برتر در این نظریه مهمترین تأثیر گذاری را بر کلیة روابط یا منظومة روابط انسان با خود و خدا و جامعه وطبیعت را دارد این را با تبیین بیشتری شهید صدر توضیح دادند و در جلسات گذشته دربارهاش مفصل صحبت کردیم آخرین قسمت و آخرین فاز از این بحث به اینجا رسید که در این عناصری که تأثیر گذار هستند در این نظریه یکی انسان یکی طبیعت یکی هم روابط میان انسان و انسان و انسان وطبیعت جایگاه هر یک از این عناصر کجاست و چه تأثیری در روند تحولات اجتماعی انسان میتواند داشته باشد جایگاه خدا به عنوان یک عنصری که خارج از این مجموعه است اما در درون این مجموعه میتواند تأثیرات اساسی بگذارد و هویت این ارتباطات را متحول کند این گذشت اما قسمت بعدی که عبارت باشد از جایگاه طبیعت وجایگاه انسان در این تحولات جایگاه انسان در تحولات را هم اشاره کردیم و این جایگاه انسان در تحولات برگشت به دو بخش یا دو عنصر یک عنصر به خود انسان ارتباط دارد به اختیار انسان ارتباط دارد که طبق سنت الهی لا یغیر الله ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم اراده واختیار انسان بیشترین تأثیر را در این تحولات خواهد داشت به عبارتی دیگر انتخاب انسان نوع رفتار نوع روابط و الگویی که انتخاب میکند همة این انتخابها تأثیر مستقیم روی تحولات انسان دارند در درون این عنصر که عنصر اراده و اختیار انسان بود رسیدیم به جایگاه آن هدف برتر و به این ترتیب شهید صدر ما را رساندند به این که انتخاب انسان برای هدفش به لحاظ این که نوع اهداف متفاوت هستند در تأثیر گذاری و روند تکامل انسان به همین خاطر ما میتوانیم بگوییم هدف برتر اگر کمال مطلق باشد پس بیشترین تأثیر گذاری را در این روند تکامل خواهد داشت و به این ترتیب جمع شد بین جایگاه انسان ونقش انسان وبین جایگاه این هدف برتر خب اما جایگاه طبیعت و تأثیر گذاری طبیعت بر تکامل انسان این را هم فرمودند قانونی در اینجا نسبت به طبیعت وجود دارد و به تفصیلی که برای آیة کریمة وآتاکم من کل ما سألتموه وان تعدوا نعمة الله لا تحصوها فرمودند که این آیه میتواند ناظر به یک سنت الهی باشد که این سنت الهی حاکم بر رابطة انسان با طبیعت این است که انسان به طور عادی و به طور طبیعی اگر نتواند طبیعت را مهار کند طبیعت میتواند قاهر انسان باشد و تأثیر گذار بر انسان باشد اما انسان میتواند این رابطه را عوض کند رابطة خودش را در طبیعت بر اساس تجربیات و تجربه اندوزی و بر اساس تکامل علمی میتواند انسان این طبیعت را به مهار خودش در بیاورد به جای این که خودش در اسارت طبیعت قرار بگیرد طبیعت میتواند در اختیار انسان قرار بگیرد این هم یک قانون حاکم بر رابطة انسان با طبیعت اما این قانون حاکم معنایش این نیست که انسان در بهرهبرداری از طبیعت اگر رها گذاشته شود و به اختیار خودش واگذار شود این انسان از طبیعت حسن استفاده را داشته باشد این قانون امکان بهرهبرداری از طبیعت را به نحو کافی به نحو احسن به نحو لازم را میتواند به انسان بدهد مثلا آیة شریفة بسم الله الرحمن الرحیم لا تنفضون الا بسلطان میفرماید شما در شرایط طبیعی نمیتوانید از اقطار سماوات و الارض نفوذ کنید اما اگر با سلطان وبا قدرت باشید میتوانید نفوذ کنید یعنی راه دارد