عنوان
فقه نظام اجتماعی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1391/01/28
اندازه
12MB
زبان
فارسی
یادداشت
موضوع: نحوه قانونگذاری در منطقة الفراغ
تبیین ضرورتِ نظریه و نظام ما را رساند به اینکه فقیه جامع الشرائط که «ولی امر» باشد، موظف است منطقة الفراغ موجود در نظام اسلامی را، که عامل پویایی و جوابگویی به مشکلات، در کل مراحل تکامل یک جامعه اسلامی است، پر کند.
پر کردن منطقة الفراغ بر اساس عناصر ثابت اسلام برای پر کردن این منطقة الفراغ، باید دانست تصمیمات و مواضعی که فقیه میخواهد بگیرد، بر چه اساسی باید باشد.
شهید صدر در جای دیگری - غیر از همین مقدمه جلد دوم [اقتصادنا] - در الاسلام یقود الحیاة، آن جزوه دوم که یک تصویر اجمالی از اقتصاد جامعه اسلامی را ترسیم میکنند، این بحث را مطرح میکنند که اگر فقیه بخواهد این احکام متغیر را در این منطقة الفراغ به گونهای عرضه کند که اسلامی باشد، یعنی هماهنگ با کل نظام اسلامی باشد و سنخیت داشته، باید نسبت به عناصر ثابت، اشراف کامل داشته باشد. (که این عناصر را هم قبلا توضیح دادیم.مثل مفاهیم، مثل خطوط کلی نظام که در بیان شارع منصوص هستند. یعنی کل این عمومات و اطلاقاتی که در آیات و روایات آمده است). و به اندازهای که فقیه به خطوط کلی ثابت، اشراف داشته باشد، [در پر کردن صحیح منطقة الفراغ هم توانمندترخواهد بود].
پنج عنصر ثابت، به عنوان ضوابطِ منطقة الفراغ
شهید صدر پنج [ عنصر ثابت][1] را مطرح میکنند. یکی اهدافی است که منصوص هستند. دیگری إتجاه التشریع است (مثلا وقتی فقیه مجموعهای از احکام را میبیند، متوجه میشود یک سمت و سوی معینی دارند. مثلا میبیند شارع میخواهد جامعه را از ادّخار و اکتناز دور کند، و به سمت انفاق و توزیع ثروت اسلام سوق دهد).
منطقة الفراغ خلاء تشریعی نیست
آنگاه فقیه بر اساس این موارد ثابت، خیلی راحت میتواند این خلاء را پر کند. البته [در نگاه ادّق]، و به تعبیر شهید صدر، این خلأ تشریعی نیست، بلکه جزء تشریع است. مثل احکام مباح. خدا نمیخواهد در همه موارد همه آدمها را به همه چیز الزام کند. ﴿يُرِيدُ ٱللّهُ بِكُمُ ٱليُسرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ ٱلعُسرَ﴾[2] . لذا اصل در اشیاء اباحه است. بعد فرمود: ﴿خَلَقَ لَکُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً﴾[3] بعد میآید بعضی چیزها را تحریم میکند.
حال وقتی هدف شارع شد مسئولیت پذیری انسان از یک طرف، و از طرف دیگر بر سهولت در تکلیف عنایت داشت، [نتیجه این خواهد بود که:] احکام هم باید به گونهای باشد که متناسب با شرائط زمان جوابگوی مشکلات و مسائل باشد.
پس منطقة الفراغ خلأ تشریعی نیست بلکه یک ظرفیتی است که شارع ایجاد کرده، تا فقیه [بتواند از این ظرفیت]براساس ضوابط، برای حل مشکلات استفاده کند. و لذا کسی خدای ناکرده نباید تصور کند که چون قائل به منطقة الفراغ هستیم!، پس اسلام ناقص است. یعنی در اسلام یک منطقه خالی داریم که هیچ تشریع و حکمی در آن نیست!.