عنوان
فقه نظام اجتماعی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1390/10/11
اندازه
17MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحثی[1] که به آن رسیدیم یک بحث تاریخی است. یعنی رسیدیم به یک مقطع تطبیقی- تاریخی، برای نظریه خلافت انسان و شهادت انبیاء.
نسبت بین شهدای ثلاثه (پیامبر، امام و مرجع غیر معصوم)
یک نکته از بحث گذشته باقی ماند، که این را بعد ایشان در بحث تاریخی روشن میکنند. آن نکته راجع به تفاوتهایی است که میان شهدای ثلاثه، یعنی پیامبر و امام از یک سو، و مرجع غیر معصوم از سوی دیگر وجود دارد. علی رغم اینکه اینها در [اصل] دانش و تقوا مشترکند، [اما] پیامبر و امام معصومند، هر چند که مرجع لازم نیست معصوم باشد. بعد سؤالی پیش میآید که پس چرا [قائلیم که] امام و پیامبر باید معصوم باشند تا اینکه آن اهداف تضمین بشود، اما وقتی نوبت به مرجع میرسد، عصمت در او شرط نیست. پاسخ میدهند که چون مرجع معصوم نیست، برای هر مرجعی، یک مرجع معصوم وجود دارد. به موجب آیه شریفه ﴿لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ﴾ (حج/ ۷۸) دو مرتبه، و دو رتبه، برای شهادت در این نظام در نظر گرفته شده است.
تفکیک سه مقامِ «نظریه، نظام و تطبیق خارجی» برای پاسخ به سوال اینکه چرا مرجع معصوم نیست در حقیقت یک دقتی که باید اینجا انجام دهیم این است که ما باید به تفاوت نظریه و نظام - که همیشه اشاره کرده ایم– [توجه کنیم]. نظریه چرایی را جواب میدهد، و نظام چگونگی را بیان میکند. در نظام تشریعی ما میبینیم پیامبر و امام از طرف خدا نصب میشوند، اما فقیه و مرجع تقلید نصب شخصی نمیشود. بلکه نصب نوعی میشود. یعنی خط مرجعیت منصوص است، اما شخص مرجع نصی ندارد و به اختیار مردم واگذار شده است، و مردم در انتخاب آن مرجع نقش ایفاء میکنند. مردم در انتخاب شخص نقش ایفاء میکنند، وخدا خط را به رسمیت میشناسد. و در حقیقت کل زمانها مشمول این قانون قرار میگیرند.
و در حقیقت این مجموعهای از نکاتی که الآن عرض شد یعنی واقعیت خارجی برای اینکه آن رکن شهادت و رکن نظارتی خدا بر جریان تکاملِ انسان از مسیر خلافت بشریت چگونه تحقق میابد روشن شد که با نصب پیامبر و نصب امام معصوم و نصب خط عام فقاهت [انجام میشود]. با این نصبها و دادن نقش به برای مردم در دوران غیبت امام معصوم در انتخاب مرجع در حقیقت این مجموعه شد نظام خلافت و شهادت. یعنی آن نظریه ما را به یک منظومهای رساند که این منظومه عهده دار تبیین آن نظریه از لحاظ اجراء خواهد بود. یعنی اگر بخواهید «نظریه خلافت و شهادت» را عملیاتی کنید به این شکل در میآید، که در موقعیت خارجی هم تطبیق و مصداق آن نظام است. یعنی ما در حقیقت سه تا بحث را باید از هم جدا کنیم. هم در بحث نبوت، هم در بحث امامت و هم در بحث مرجعیت. سه تا بحث را همیشه باید از هم جدا کنیم: نظریه، نظام، تطبیق مصداقی وخارجی. این بحث مهمی است که در بحثهای مشابه کمتر جدا شده. معمولا نظریه و نظام را با هم به طور یک جا نگاه میکنند، و بسیاری از بزرگان اینها را تجزیه و تفکیک نمیکنند. و شاید خود این عدم تفکیک باعث ابهاماتی از لحاظ فنی بشود. و همینطور، مقام تطبیق و مصادیق خارجی را از نظام تفکیک نمیکنند.