عنوان
فقه نظام اجتماعی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1393/01/30
اندازه
9MB
زبان
عربی
یادداشت
حث ما در نظام اجتماعی بود نظام اجتماعی اسلام و این بحث ما را به بحث دربارة امامت و ولایت به عنوان اولین مجموعة منظومهای که در قلة ساختار نظام اجتماعی اسلام قرار میگیرد رسید در این زمینه خوشبختانه یکی از کسانی که اظهار نظر مفصل و مکتوب نمودهاند حضرت آیت الله شهید سید محمد باقر حکیم رحمة الله علیه میباشد که در کتابی تحت عنوان الحجة والولایة من منظور الثقلین بعد از این که بحث امامت را ایشان در یک کتاب مستقل به نام الامامة و اهل البیت مطرح میکند و بحث اعتقادی امامت را تبیین میکند در بحث حجت و ولایت به بعد دیگر امامت که بعد در عرصة قانونگذاری و تشریع هست میپردازد و به طور مفصل رویکرد نظام سازی یا نظام شناسی اجتماعی را در این کتاب تا حدود زیادی تبیین میکند حالا برای این که نظرات شهید حکیم و نقدهایی که بر این نظرات ممکن است مطرح بشود و پاسخ داده شود در فرصت مناسب متعرض خواهیم شد امروز ما قبل از این که وارد دیدگاههای شهید حکیم شویم خوب است که مجددا با تبیین یک ساختار کلان که نوع ارتباط نظام اجتماعی را با نظام امامت و اصل امامتی که در جلسات پیش مطرح کردیم و تأثیر گذاری امامت را و ولایت را بر رفتار و کردار افراد جامعه مطرح کردیم و تا حدودی نقش عملی امامت را در نظام تشریع تبیین کردیم امروز میخواهیم این نقشة کلان را باز کنیم و از آن مجمل گویی بیاییم بیرون و به طور تفصیلی ببینیم چه نوع ارتباطی و تعاملی بین نظام اجتماعی اسلام و نظام امامت وجود دارد آن نقاط التقاء و ارتباط و درجات تأثیر گذاری و حوزههای تأثیر گذاری بر فرد و جامعه چگونه است که این کلیة ارتباطات این دو نظام اجتماعی کلان با نظام امامت که یک نظام منحصر به فردی است که در اسلام مطرح هست و اگر گفته شود که قلة نظام اجتماعی نظام امامت است و آغاز نظام اجتماعی ما یا فهم نظام اجتماعی ما بدون فهم نظام امامت در مقام تشریع ممکن نیست گزاف نگفتهایم و کسانی که نظام اجتماعی اسلام را منهای نظام امامت میبینند یک نگاه بسیار ناقص از اسلام و به تعبیر خود قرآن کریم که فرمود الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیتم لکم الاسلام دینا زمانی این آیه نازل شد که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مأمور شده بود به تبیین اصل امامت و ولایت امیر المؤمنین علی علیه السلام و ابلاغ این اصل به جهان بشریت در آیة شریفة معروفی که در سورة مائده آمده است یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته در این دو آیه نکتة اول این است که عدم ابلاغ این اصل که اصل امامت و ولایت هست که در عرف متکلمین و مفسرین این استمرار نبوت است نبوت ناقص میماند تعبیر آیه خیلی ظریف است که فما بلغت رسالته اصلا رسالت خدا تبیین نشده است یعنی ناقس مانده است نه این که یک رسالتی تبیین شده است و حالا این رسالت احتیاج به مکمل دارد